انجمن علمی کودکان استثنایی ایرانتوانمندسازی کودکان استثنایی2588-348811120200320Adaptation and validation of Superior Auditory Verbal Early Intervention Program (Superior AVA) to improve the speech skills of children with hearing loss*متناسبسازی و اعتباریابی برنامه مداخله زودهنگام شنیداری کلامی برتر (آوای برتر) بهمنظور بهبود مهارتهای گفتاری کودکان کمشنوا16110927310.22034/ceciranj.2020.224271.1367FAمحمد عاشوریاستادیار گروه روانشناسی و آموزش افراد با نیازهای خاص، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران0000000216852932Journal Article20200322The purpose of the present study was adoption and validation of Superior Auditory Verbal Early Intervention Program (Superior AVA) to improve the speech skills of children with hearing loss.The present research was a fundamental research. The study population included professionals of psychology and education of exceptional children and educators of children with hearing loss. 3 specialists of psychology and education of exceptional children and 3 educators of children with hearing loss participated in this study. They were selected by purposive sampling method. Validation process of program was done in five steps: study of program's theoretical principles, literature review and review of current programs, adopting contents of the program, validation of program contents and explaining the validation of program. Delfy approach for adoption of program contents, Triangulation of investigator for validation, reliability coefficient of criterion tests (agreement percent method) for determining reliability and Lawshe method for determining content validation index was used. Data were analyzed by SPSS24.Findings showed that the reliability of the program using the percentage of expert agreement was 85% and the content validity index was 0.89.Based on results, superior AVA program has high validity and reliability for improving speech skills of children with hearing loss. Using superior AVA program, that has high validity and reliability, it is possible to improve speech skills of children with hearing loss.هدف از پژوهش حاضر، متناسبسازی و اعتباریابی برنامه مداخله زودهنگام شنیداری کلامی برتر (آوای برتر) بهمنظور بهبود مهارتهای گفتاری کودکان کمشنوابود. این مطالعه از نوع بنیادی بود. جامعه آماری شامل متخصصان روانشناسی و آموزش کودکان استثنائی و مربیان کودکان کمشنوا28 نفر (15 زن و 13 مرد) بود. نمونه آماری شامل سه متخصص (2 زن و 1 مرد) روانشناسی و آموزش کودکان استثنائی و سه نفر (2 زن و 1 مرد) از مربیان کودکان کمشنوا بود که به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. روند اعتباریابی برنامه در پنجگام انجام شد که عبارت است از: 1- بررسی مبانی نظری برنامه (SPTP)؛ 2- بررسی پیشینه و برنامههای موجود (LRCP)؛ 3- متناسبسازی برنامه (AP)؛ 4- اعتباریابی محتوای برنامه (VPC) و 5- تبیین اعتباریابی برنامه (EVP). از رویکرد دلفی بهمنظور متناسبسازی محتوا، مثلثسازی بررسی کننده برای اعتباریابی، ضریب پایایی آزمونهای وابسته به ملاک (روش درصد توافق) بهمنظور تعیین پایایی و روش لاشه برای محاسبه شاخص روایی محتوایی برنامه استفاده شد. دادهها در نسخه 24 نرمافزار بسته آماری در علوم اجتماعی تحلیل شدند.یافتهها نشان داد که پایایی برنامه با روش درصد توافق متخصصان برابر با 85 درصد و شاخص روایی محتوایی آن برابر با 89/0 بهدست آمد. بر اساس یافتهها، برنامه آوای برتر بهمنظور بهبود مهارتهای گفتاری کودکان کمشنوا از روایی و اعتبار بالایی برخوردار است. با استفاده از برنامه آوای برتر که روایی و اعتبار بالایی دارد، میتوان مهارتهای گفتاری کودکان کمشنوا را تقویت کرد.انجمن علمی کودکان استثنایی ایرانتوانمندسازی کودکان استثنایی2588-348811120200320Prediction of Chronic Fatigue Syndrome in mothers of children with cancer based on empathy and experienced guiltپیشبینی سندرم خستگی مزمن مادران کودکان مبتلا به سرطان بر اساس همدلی و احساس گناه271710927710.22034/ceciranj.2020.220515.1337FAصنم افسریکارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، گروه روانشناسی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه الزهرا، تهران، ایرانشقایق زهراییاستادیار گروه روانشناسی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه الزهرا، تهران، ایرانروشنک خدابخش پیرکلانیدانشیار گروه روانشناسی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه الزهرا، تهران، ایران0000-0002-2077-8843Journal Article20200218The purpose of the present study was to predict the Chronic Fatigue Syndrome in mothers of children with cancer based on their empathy and guilt. The research method was correlational. The statistical population included all mothers who had children diagnosed with cancer between summer and autumn of 2019 from among whom 87 mothers were studied using convenient sampling method with an internet survey. The tools of this study were Interpersonal Guilt Questionnaire (IGQ-67), Interpersonal Response Questionnaire (IRI) and Chalder Chronic Fatigue Questionnaire (CFQ-11). The obtained data were analyzed using Pearson Correlation and Multiple Regression with SPSS21. The results of the data analysis showed that chronic fatigue syndrome had a positive and significant relationship with general guilt and its dimensions; including survivor guilt, separation guilt, omnipotence guilt, and self-hate guilt, and with two dimensions of empathy; perspective and Imagination. Also, the dimensions of omnipotence guilt and fantasy predicted 60/8 percent of variance of Chronic Fatigue Syndrome. According to the role of guilt and empathy in chronic fatigue experience of mothers of children with cancer psychological interventions related to emotion regulation and management can play an important role in reducing psychological burnout.هدف از پژوهش حاضر، پیشبینی سندرم خستگی مزمن در مادران کودکان مبتلا به سرطان بر اساس همدلی و احساس گناه تجربه شده در این افراد بود. روش پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه مادران دارای کودک مبتلا به سرطان، در فاصله تابستان و پاییز سال 1398 بود که 87 نفر با روش نمونهگیری در دسترس و از طریق پیمایش اینترنتی مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار سنجش شامل پرسشنامههای احساس گناه بینفردی (IGQ-67)، واکنش بینفردی (IRI) و خستگی مزمن چالدر (CFS-11) بود. دادهها با روشهای همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه و با استفاده از نرمافزار آماری 21Spss- تحلیل شدند. نتایج حاصل از تجزیهوتحلیل دادهها نشان داد، سندرم خستگی مزمن با احساس گناه کلی و ابعاد آن؛ شامل گناه بازمانده، گناه جدایی، گناه قدرت مطلق و گناه نفرت از خود و با دو بُعد دیدگاهگیری و تخیل از همدلی، رابطه مثبت و معناداری داشت. همچنین ابعاد گناه قدرت مطلق و تخیل توانستند 8/60 درصد از واریانس خستگی مزمن را پیشبینی نمایند. با توجه به نقش احساس گناه و همدلی در تجربه خستگی مزمن مادران کودکان مبتلا به سرطان،مداخلات روانشناختی مربوط به تنظیم و مدیریت هیجانات، میتواند نقش بسزایی در کاهش فرسودگی روانشناختی آنها داشته باشد.انجمن علمی کودکان استثنایی ایرانتوانمندسازی کودکان استثنایی2588-348811120200320Effectiveness of Problem-Solving Intervention on mothers' interaction with children with Communication Problemsتأثیر مداخله حل مسئلهمحور، بر تعامل مادران با کودکان مشکل ارتباطی392910930110.22034/ceciranj.2020.213610.1320FAکیوان کاکابراییباشگاه پژوهشگران جوان و نخبگان، واحد کرمانشاه، دانشگاه آزاد اسلامی، کرمانشاه، ایران (دانشیار گروه روانشناسی، واحد کرمانشاه، دانشگاه آزاد اسلامی، کرمانشاه، ایران0000-0002-9970-4854Journal Article20191228The aim of this study was to assess the effectiveness of problem solving intervention on mothers' interaction with children with Communication Problems. The present study was quasi experimental with pre-test, post-test, follow up design and control group. Statistical population of this study included of all mothers of third, fourth and fifth grade students in Kermanshah. Sample of this study included 120 mothers of children with relational problems selected by the convenient sampling method. They were assigned into two groups (experiment and control group) randomly, each consisting of 60 mothers. The experiment group participated in 10 sessions of a two-hour "Raising a thinking child/preteen" workshop. Then, for three months, they used family oriented problem-solving program in interaction with their children, and the control group did not receive any training. For collecting information, Gerrard's parent- child (1994), parent form was used. In the experiment group, in three stages: pretest, posttest (three month interval) and follow-up (one month interval), between the pre-test and post-test scores in the subscales of satisfaction of parenting, relationship with the child, the creation of the parent's relationship, there was a significant difference (P=0.001). But in the control group, there was no significant difference between the post-test-follow up scores in all of the sub-scales and the effect of the program was similar for boys and girls. Based on impact of problem-solving intervention, the use of this educational program is necessary by mothers in teaching children with Communication Problems.هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر مداخله حل مسئلهمحور بر تعامل مادران با کودکان مشکل ارتباطیبود.این پژوهش شبهآزمایشی از نوع پیشآزمون- پسآزمون- پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه مادران (184 نفر) دانشآموزان دختر و پسر پایه سوم تا پنجم شهر کرمانشاه بود. تعداد 120 مادر که دارای فرزند با مشکلات ارتباطی بودند با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و با انتساب تصادفی به دو گروه آزمایشی (60 نفر) و کنترل (60 نفر) تقسیم شدند. گروه آزمایش 10 جلسه دوساعته در کارگاه تربیت کودک/ نوجوان اندیشمند شرکت کردند؛ سپس بهمدت سه ماه برنامه حل مسئله را در تعامل با فرزندانشان استفاده کردند و گروه کنترل نیز هیچ آموزشی دریافت نکردند. برای جمعآوری اطلاعات از سیاهه رابطه والد- کودک (PCRI) فرم والدین استفاده شد. نتایج با استفاده از تحلیل کوواریانس نشان داد، در سه مرحله پیشآزمون- پسآزمون (فاصله سهماهه) و پیگیری (فاصله یکماهه)، در گروه آزمایش، بین نمرات پیشآزمون- پسآزمون در زیرمقیاسهای رضایت از فرزندپروری، ارتباط با فرزند، ایجاد محدودیت و ارتباط والد- کودک تفاوت معناداری وجود داشت (001/0=(P؛ اما در گروه کنترل بین نمرات پسآزمون- پیگیری در تمامی زیرمقیاسهای مذکور تفاوت معنادار نبود. همچنین اثر این برنامه در بین دختران و پسران یکسان بود. با توجه به تأثیر مداخله حل مسئلهمحور، استفاده این برنامه آموزشی از سوی مادران در آموزش کودکان با مشکل ارتباطی ضروری است.انجمن علمی کودکان استثنایی ایرانتوانمندسازی کودکان استثنایی2588-348811120200320Effectiveness of Computer-Based Cognitive Rehabilitation on executive functions of children with High Functioning Autismاثربخشی توانبخشی شناختی رایانهمحور بر کارکردهای اجرایی کودکان مبتلا به اختلال اُتیسم با عملکرد بالا524110927510.22034/ceciranj.2020.221774.1351FAسحر بدری بگه جانکارشناسی ارشد روانشناسی تربیتی، دانشگاه پیام نور ورامین، ایرانعاطفه محمدی فیض آبادیدانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی و آموزش کودکان استثنائی، دانشگاه تهران، تهران، ایرانپرویز شریفی درآمدیاستاد گروه روانشناسی و آموزش کودکان استثنائی، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایرانروح الله فتح آبادیدانشجوی دکتری روانشناسی و آموزش کودکان استثنائی، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران0000-0002-8079-3949Journal Article20200229The purpose of the present study was to determine the effectiveness of computer-based cognitive rehabilitation on executive functions of children with High Functioning Autism. The research method was quasi-experimental with pretest-posttest design and a control group. The statistical population of this study included all children with Autism Disorder in Markazi Province's autism centers including 46 children. From the target population, 16 boys with high functioning autism disorder were selected from Autism Charity Medical Center of Markazi Province using available sampling method based on Autism Spectrum Scale (ASSQ) (Ehlerz, Gillberg & Wing Lorna, 1999) and were randomly assigned to experiment (n=8) and control (n=8) groups. Initially, both groups were assessed by the Executive Functional Performance Rating Scale (Bariff, 2000). The experiment group received 10 sessions of 50 minutes computer-based cognitive rehabilitation during 4 weeks. At the end, both groups were reassessed. Data were analyzed using analysis of covariance. The findings of this study showed that computer-based cognitive rehabilitation improves the executive functions of children with high functioning autism. Therefore, using computer-based cognitive rehabilitation can improve the executive functions of children with high functioning autism.هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی توانبخشی شناختی رایانهمحور بر کارکردهای اجرایی کودکان مبتلا به اختلال اُتیسم با عملکرد بالا بود. روش مطالعه از نوع نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه کودکان مبتلا به اختلال اُتیسم مراکز درمانی استان مرکزی شامل 46 کودک (8 دختر و 38 پسر) بود. از بین جامعه هدف 16 کودک پسر مبتلا به اختلال اُتیسم با عملکرد بالا با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس بر اساس پرسشنامه سنجش دامنه طیف اُتیسم (ASSQ) از مرکز درمانی انجمن خیریه اُتیسم رضوان استان مرکزی بهعنوان حجم نمونه انتخاب و در دو گروه آزمایش (8 نفر) و کنترل (8 نفر) به شیوه تصادفی گمارش شدند. در ابتدا هر دو گروه توسط پرسشنامه درجهبندی رفتاری کارکردهای اجرایی (Bariff،2000) مورد ارزیابی قرار گرفتند. گروه آزمایش در 10 جلسه 50 دقیقهای در طول چهار هفته توانبخشی شناختی رایانهمحور را دریافت کردند. در پایان، هر دو گروه مجدداً مورد ارزیابی قرار گرفتند. دادهها با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. یافتههای این پژوهش نشان داد که توانبخشی شناختی رایانهمحور، موجب بهبود کارکردهای اجرایی کودکان مبتلا به اختلال اُتیسم با عملکرد بالا میشود. ازاینرو، با استفاده از توانبخشی شناختی رایانهمحور، میتوان کارکردهای اجرایی کودکان مبتلا به اختلال اُتیسم با عملکرد بالا را بهبود بخشید.انجمن علمی کودکان استثنایی ایرانتوانمندسازی کودکان استثنایی2588-348811120200320Effectiveness of motor activities with and without music on manual dexterity in children with Autism Spectrum Disorderاثربخشی فعالیتهای حرکتی با و بدون موسیقی بر چالاکی دستهای کودکان با اختلال طیف اُتیسم615310927610.22034/ceciranj.2020.221029.1342FAسلمان سلطانی نژاددانشجوی دکتری رفتار حرکتی- رشد حرکتی، گروه تربیت بدنی و علوم ورزشی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران0000-0001-8299-6400علی کاشیاستادیار گروه یادگیری و کنترل حرکتی، پژوهشگاه تربیت بدنی و علوم ورزشی، تهران، ایرانمهشید زارع زادهاستادیار گروه رفتار حرکتی، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه شهید باهنر، کرمان، ایرانعبداله قاسمیاستادیار گروه تربیت بدنی و علوم ورزشی، واحد علوم و تحقیقات، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران0000-0001-7113-6869Journal Article20200223The purpose of this study was to investigate the effectiveness of motor activities with and without music on manual dexterity in children with Autism Spectrum Disorder (ADS). The present study was Quasi-experimental with pre test, post test and control group design. The statistical population of this study included all of the high-functioning children with Autism Spectrum Disorder in Kerman, from among whom 22 children (17 boys and 5 girls) in the range of 7-10 years old were selected from Autism Center and then randomly assigned to research groups. The research tool included <em>Movement Assessment Battery</em>for Children--Second Edition (MABC-2). The considered motor interventions were performed for 12 weeks, three sessions per week and 45 to 60 minutes for each session and also the Orff music was used during the sessions. Data were analyzed using multivariate and univariate covariance and SPSS20 software. The results showed, the intervention group with music had a greater effect on improving children's manual dexterity items. Also, the intervention group without music was improved in these items, but this effect was not as effective as the intervention group with music (P<0.001). According to the findings, that musical - motor activities can be recomended as a motor therapy intervention to improve manual dexterity for these children.هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی فعالیتهای حرکتی با و بدون موسیقی بر چالاکی دستهای کودکان با اختلال طیف اُتیسم بود. این مطالعه از نوع شبهآزمایشی با طرح پیشآزمون، پسآزمون و با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی کودکان (50 کودک؛ 18 دختر و 32 پسر) با اختلال طیف اُتیسم با عملکرد بالا در شهر کرمان بود که از بین آنها 22 کودک (15 دختر و 17 پسر) از مرکز اُتیسم در دامنه سنی 7 تا 10 سال بهصورت در دسترس انتخاب شدند و سپس بهصورت تصادفی در گروههای پژوهش تقسیم شدند. ابزار سنجش شامل آزمون ارزیابی حرکات کودکان ویرایش دوم<br /> (MABC-2) بود. مداخله حرکتی مدنظر بهمدت 12 هفته، 3 جلسه در هفته و هر جلسه بهمدت 45 تا 60 دقیقه اجرا شد و همچنین در جلسات از موسیقی اُرف استفاده شد. بهمنظور تحلیل دادهها، از آزمونهای تحلیل کوواریانس چندمتغیره و تکمتغیره و از نرمافزار 20Spss- استفاده شد. نتایج نشان داد، گروه مداخله حرکتی همراه با موسیقی اثربخشی بیشتری بر بهبود آیتمهای چالاکی دستها در این کودکان داشت. همچنین گروه مداخله حرکتی بدون موسیقی نیز، باعث بهبود این آیتمها شد؛ اما این اثرگذاری بهاندازه گروه مداخله حرکتی همراه با موسیقی نبود (001/0>P). بر اساس یافتههای پژوهش، فعالیتهای موسیقایی- حرکتی، میتواند بهعنوان یک مداخله درمانی حرکتی مناسب برای بهبود چالاکی دستهای این کودکان پیشنهاد شود.انجمن علمی کودکان استثنایی ایرانتوانمندسازی کودکان استثنایی2588-348811120200320Predicting job engagement based on psychological well-being and life expectancy in teachers of Slow Paced Studentsپیشبینی اشتیاق شغلی، بر اساس بهزیستی روانشناختی و امید به زندگی در معلمان دانشآموزان آهستهگام726310927410.22034/ceciranj.2020.224014.1365FAمجید هداونددانشجوی دکتری روانشناسی و آموزش کودکان استثنائی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران مرکزی، تهران، ایرانپریسا تجلیاستادیار گروه روانشناسی کودکان استثنائی و عمومی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران مرکزی، تهران، ایرانمنصوره شهریاری احمدیاستادیار گروه روانشناسی کودکان استثنائی و عمومی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران مرکزی، تهران، ایرانJournal Article20200318This study was aimed to predict job engagement based on psychological well-being and life expectancy in teachers of slow paced students. It was a descriptive-analytical study of correlational type among teachers of slow paced students of Tehran City in 2019. Research population consisted of 540 individuals (346 female and 194 male) from among whom 100 teachers (59 female and 41 male) were selected by simple random sampling method. All participants completed the Schaufeli & Salanova Job Engagement Questionnaire (JEQ, 2002), Ryff & Keyes Psychological Well-Being Scale (PWBS, 2008) and Miller's Life Expectancy Questionnaire (LEQ, 1998). Data were analyzed by Pearson correlation and multiple regression by SPSS (version 24). The findings showed job engagement have a positive and significant relationship with psychological well-being (r=0/36) and life expectancy (r=0/39) in teachers of slow paced students. The results of multiple regression showed that predicting variables were significantly able to predict 24/1 percent of variance of job engagement in teachers of slow paced students that in this predicting the share of psychological well-being was higher than life expectancy (P<0/05). The results indicated the importance of psychological well-being and life expectancy in predicting the job engagement in teachers of slow paced students. Therefore, it is suggested to counselors and therapists to improve their job engagement, increasing the level of psychological well- being and life expectancy.هدف از پژوهش حاضر، پیشبینی اشتیاق شغلی بر اساس بهزیستی روانشناختی و امید به زندگی در معلمان دانشآموزان آهستهگام بود. این مطالعه، یک پژوهش توصیفی تحلیلی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل 540 نفر (346 زن و 194 مرد)، از میان معلمان دانشآموزان آهستهگام شهر تهران در سال 1398 بود که تعداد 100 معلم (59 زن و 41 مرد) با روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار سنجش شامل پرسشنامههای اشتیاق شغلی شوفلی و سالانوا (JEQ)، بهزیستی روانشناختی ریف و کیز (PBWS) و امید به زندگی میلر (LEQ) بود. دادهها با روشهای همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه بهشیوه همزمان در نسخه 24 نرمافزار بسته آماری در علوم اجتماعی تحلیل شدند. یافتهها نشان داد، اشتیاق شغلی با بهزیستی روانشناختی (36/0=r) و امید بهزندگی (39/0=r) معلمان دانشآموزان آهستهگام رابطه مثبت و معنادار داشتند. نتایج رگرسیون چندگانه نشان داد، متغیرهای پیشبین بهطور معناداری توانستند 1/24 درصد از واریانس اشتیاق شغلی معلمان دانشآموزان آهستهگام را پیشبینی کنند که در این پیشبینی، سهم بهزیستی روانشناختی بیشتر از امید به زندگی بود (05/0P<). نتایج حاکی از اهمیت بهزیستی روانشناختی و امید به زندگی در پیشبینی اشتیاق شغلی معلمان دانشآموزان آهستهگام بود. بنابراین، به مشاوران و درمانگران پیشنهاد میشود، برای بهبود اشتیاق شغلی این معلمان، میزان بهزیستی روانشناختی و امید به زندگی آنها را افزایش دهند.انجمن علمی کودکان استثنایی ایرانتوانمندسازی کودکان استثنایی2588-348811120200320Effectiveness of teaching self-compassion on subjective vitality and loneliness feeling in students with Learning Disabilityاثربخشی درمان خودشفقتی بر نشاط ذهنی و احساس تنهایی دانشآموزان با اختلال یادگیری857310927910.22034/ceciranj.2020.155168.1074FAشهلا شیرانیدانشجوی دکتری روانشناسی، واحد نجفآباد، دانشگاه آزاد اسلامی، نجفآباد، ایرانمعصومه حسین پوردانشجوی دکتری روان شناسی، واحد نجف آباد، دانشگاه آزاد اسلامی، نجف آباد، ایران.مسلم اصلی آزاددانشجوی دکتری روانشناسی، واحد اصفهان (خوارسگان)، دانشگاه آزاد اسلامی، اصفهان، ایرانJournal Article20181105The objective of the present study was to investigate the effectiveness of self-compassionon subjective vitalityand loneliness feeling in students with Learning Disability. The research method of the present study was experimental with pretest, posttest and control group research design. The statistical population of present study included all high-school students with Learning Disability in Isfahan City in academic year 2017-18. A multistage cluster sampling method was used to selecting the sample. Accordingly, 30 students with Learning Disabilities were selected by cluster sampling and randomly assigned to experiment and control groups. Before administering the independent variable, pretest was taken from both groups. The tools in the present study included Learning Difficulties Questionnaire (Willcutt, Boada, Riddle, Chhabildas, DeFries & Pennington, 2011), Subjective Vitality(Ryan and Fredrick, 1997) and the Children's Loneliness Scale (Asher, Hymel and Renshaw, 2011). Then the experimental group received 8 teaching sessions in two-and-a-half months. The acquired data were analyzed through ANCOVA method. The results showed that teaching self-compassionhas had significant effect on subjective vitality and loneliness feeling in the students with Learning Disability (p<0.001) in a way that this type of teaching was able to increase subjective vitalityand decrease loneliness feeling in the students with Learning Disability. Considering the results of the study, teaching self-compassioncan be employed to improve subjective vitalityand decrease loneliness feeling in the students with Learning Disability.هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان خودشفقتی بر نشاط ذهنی و احساس تنهایی دانشآموزان با اختلال یادگیری بود. روش این مطالعه، آزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی دانشآموزان دوره اول متوسطه با اختلال یادگیری شهر اصفهان در سال تحصیلی 97-1396 بود. جهت انتخاب حجم نمونه از روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای استفاده شد.بر این اساس 30 دانشآموز (12 دختر و 18 پسر) با اختلال یادگیری به روش نمونهگیری خوشهای انتخاب و در گروههای آزمایش و کنترل بهصورت تصادفی گمارش شدند. قبل از اجرای متغیر مستقل از هر دو گروه پیشآزمون گرفته شد؛ سپس گروه آزمایش مداخله آموزشی را در طی هشت جلسه آموزشی در طول دوماه و نیم دریافت نمود. ابزار سنجش شامل پرسشنامه مشکلات یادگیری (LDQ)، مقیاسهای نشاط ذهنی (SSV) و احساس تنهایی (SFL) بود. دادههای بهدست آمده توسط تحلیل کوواریانس مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که درمان خودشفقتی بر نشاط ذهنی و احساس تنهایی دانشآموزان با اختلال یادگیری تأثیر معناداری داشته است (001/0p<). بدین صورت که این آموزش توانسته نشاط ذهنی دانشآموزان با اختلال یادگیری را افزایش و احساس تنهایی آنها را کاهش دهد. با توجه به نتایج پژوهش حاضر میتوان از درمان خودشفقتی جهت بهبود نشاط ذهنی و کاهش احساس تنهایی دانشآموزان با اختلال یادگیری بهره برد.انجمن علمی کودکان استثنایی ایرانتوانمندسازی کودکان استثنایی2588-348811120200320Effectiveness of “Emo-Galaxy” video game on social skills of children with Oppositional Defiant Disorderاثربخشی بازی رایانهای «کهکشان هیجانات» بر مهارتهای اجتماعی کودکان دارای اختلال نافرمانی مقابلهای998710640610.22034/ceciranj.2020.203372.1283FAناهید حمیدزادهدانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی و آموزش کودکان استثنائی، واحد علوم و تحقیقات تهران، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایرانلیلا کاشانی وحیداستادیار گروه روانشناسی، دانشکده ادبیات، علوم انسانی و اجتماعی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران0000-0002-5070-5186هادی مرادیدانشیار گروه هوش ماشین و رباتیک، دانشکده مهندسی برق و کامپیوتر، دانشگاه تهران، تهران، ایرانhttp://orcid.org/000سمیرا وکیلیاستادیار گروه روانشناسی، دانشکده ادبیات، علوم انسانی و اجتماعی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایرانJournal Article20191001The purpose of this study was to investigate the effectiveness of Emo Galaxy computer game on social skills of children with Oppositional Defiant Disorder (ODD). This research was a quasi -experimental study with pre-test, post-test and a control group design. The statistical population included all female elementary school students with ODD who were referred to counseling centers in Tehran City in the academic year of 2018-2019. 24 female students with ODD were selected using available sampling method based on the criterion of Child Symptom Inventory (CSI-4) and DSM-5 Checklist, then 12 of them were randomly assigned to the experiment group and 12 others were assigned to the control group. Social Skills Rating Scale (Gresham & Elliott, 1990) was used to assess their social skills. The experiment group received Emo-Galaxy Computer Game intervention in 12 sessions of 30 minutes during the one-and-a-half months, while the control group waited in the waiting list. At the end, both groups were re-assessed. Data were analyzed using Multivariable Covariance Analysis (MANCOVA).The findings showed that there were significant differences (p<0.05) between the experiment and the control group in all subscales of social skills (cooperation: 0.313, assertiveness: 0.302, and self-control: 0.258). Using this computer game on emotion recognition and regulation was effective for improving social skills in children with ODD.هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی بازی رایانهای «کهکشان هیجانات» بر مهارتهای اجتماعی کودکان دارای اختلال نافرمانی مقابلهای بود. این مطالعه از نوع شبهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی دانشآموزان دختر دوره اول ابتدایی دارای اختلال نافرمانی مقابلهای در شهر تهران بود. نمونه آماری، با استفاده از نمونهگیری غیرتصادفی انتخاب شدند که شامل 24 دانشآموز از دانشآموزان دختر دوره اول ابتدایی مراجعهکننده به مرکز مشاوره و روانشناسی آموزشوپرورش شهر تهران بودند. گروه نمونه بر اساس پرسشنامه علائم مرضی کودکان<br /> ( (CSI-4و مصاحبه تشخیصی، دارای اختلال نافرمانی مقابلهای تشخیص داده شد و در دو گروه آزمایش (12 نفر) و کنترل (12 نفر) به شیوه تصادفی گمارش شدند؛ همچنین برای ارزیابی مهارتهای اجتماعی، از مقیاس درجهبندی مهارتهای اجتماعی- فرم معلم (SSRS) استفاده شد. گروه آزمایش در 12 جلسه 30 دقیقهای در طول یک ماه و نیم برنامه مداخلهای بازی رایانهای کهکشان هیجانات را بهصورت انفرادی دریافت کردند. در پایان هر دو گروه مورد ارزیابی قرار گرفتند. دادهها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت.دادههای بهدست آمده نشان داد، در تمامی خرده مقیاسهای مهارتهای اجتماعی بین میانگین نمرات گروه آزمایشی و کنترل تفاوت معناداری وجود داشت (05/0>P)؛ بهطوری که اندازه اثر در مؤلفههای مقیاس مهارتهای اجتماعی (همکاری 313/0، جرئتورزی 302/0 و خودکنترلی 258/0) بهدست آمد.بازی رایانهای «کهکشان هیجانات» بر مهارتهای اجتماعی کودکان دارای اختلال نافرمانی مقابلهای تأثیرگذار بود.انجمن علمی کودکان استثنایی ایرانتوانمندسازی کودکان استثنایی2588-348811120200320Effectiveness of Mental Calculation Training by Abacus on reducing the learning disability of math in third grade elementary school studentsتأثیر آموزش محاسبات ذهنی با استفاده از چرتکه در کاهش ناتوانی یادگیری درس ریاضی دانشآموزان پایه سوم ابتدایی11610110927810.22034/ceciranj.2020.186432.1205FAالمیرا کلب خانیکارشناسی ارشد، گروه علوم تربیتی، واحد ارومیه، دانشگاه آزاد اسلامی، ارومیه، ایرانمریم سامریاستادیار گروه علوم تربیتی، واحد ارومیه، دانشگاه آزاد اسلامی، ارومیه، ایرانJournal Article20190519This study aimed to investigate the effect of Teaching Mental Calculation by Abacus on reducing learning disability of math in elementary school students. The study method was quasi-experimental with pre- test/post-test design and the control group. statistical population of this study were third grade elementary school students (male and female) with Mathematical Disability in Khoy City from among whom 40 students through convenient sampling were selected and randomly divided into control and experiment groups (each group n=20). The experiment group received 24 forty-minute sessions using the abacus while the control group received the traditional training. The research tool was the Key Mathematical Test. Data were analyzed using analysis of covariance in SPSS software version 23. The results showed that the use of abacus education in reducing the disability of learning mathematical lessons in elementary school students that includes counting, adding, subtracting, measuring, multiplying, dividing, time and money, problem solving and mental calculation have a positive and significant effect (P<0/001). Findings showed that the use of abacus in mental computing training can improve math lesson learning disability. Therefore, it is suggested that abacus training be used to reduce students' learning disabilities.هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر آموزش محاسبات ذهنی با استفاده از چرتکه در کاهش ناتوانی یادگیری درس ریاضی دانشآموزان دارای ناتوانی ریاضی پایه سوم ابتدایی بود. این مطالعه از نوع نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان 143 نفر (70 دختر و 73 پسر) پایه سوم دوره ابتدایی دارای ناتوانی ریاضی شهرستان خوی بود. گروه نمونه شامل 40 نفر (20 دختر و 20 پسر) از دانشآموزان دارای ناتوانی ریاضی بود که به شیوه نمونهگیری در دسترس انتخاب و بهصورت تصادفی به گروههای آزمایش و کنترل منتسب شدند. گروه آزمایش به تعداد 24 جلسه چهل دقیقهای با استفاده از چرتکه آموزش دیدند؛ در حالی که گروه کنترل به شیوه سنتی آموزش دیدند. ابزار پژوهش، آزمون ریاضی کیمت (IKMDT) و تست ریون (RPM) بود. دادهها با استفاده از تحیل کوواریانس در نسخه 23 نرمفزار Spss تحلیل شد. نتایج نشان داد که استفاده از آموزش چرتکه در کاهش ناتوانی یادگیری درس ریاضی دانشآموزان دوره سوم ابتدایی و بهبود مهارتهای شمارش، جمع، تفریق، اندازهگیری، ضرب، تقسیم، زمان و پول، حل مسئله و محاسبات ذهنی تأثیر مثبت و معناداری دارد (001/0P<). یافتهها نشان داد، استفاده از چرتکه در آموزش محاسبات ذهنی قادر است تا ناتوانی یادگیری درس ریاضی را بهبود بخشید. بنابراین، پیشنهاد میشود از آموزش چرتکه در کاهش ناتوانی یادگیری دانشآموزان استفاده گردد.انجمن علمی کودکان استثنایی ایرانتوانمندسازی کودکان استثنایی2588-348811120200320Effectiveness of self-monitoring attention education strategy training on increasing number sense of students with math problems in elementary schoolاثربخشی آموزش راهبرد خودنظارتی توجه بر افزایش درک عددی دانشآموزان با مشکلات ریاضی پایه اول دبستان12911710930010.22034/ceciranj.2020.216243.1327FAمحسن قدیریدانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی و آموزش کودکان استنثائی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه تهران، تهرانفاطمه نصرتیاستادیار گروه روانشناسی و آموزش کودکان استنثائی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه تهران، تهرانباقر غباری بناباستاد گروه روانشناسی و آموزش کودکان استنثائی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه تهران، تهرانhttps://orcid.org/00Journal Article20200118The purpose of the present study was to investigate the effectiveness of attention self-monitoring strategy training on increasing number sense of students with math problems in elementary school. The present study was a quasi-experimental study using a single-pilot multi-baseline design with different subjects. The statistical population of the study consisted of 6 girl students with mathematical learning problems at first grade of elementary school who were studying in Kashan Health School in 2019 from among whom 3 female students with math problems participated in this research. In order to identify the problems of the subjects, <em>Iran</em>Key Math Diagnostic <em>Test</em>(1986), Demographic Information Questionnaires, Jordan's Number Sense Test (1995) and Self-monitoring Attention Program were used. Subjects were trained in self-monitoring strategy for 6 weeks (two sessions of 45 minutes per week). Results were analyzed by visual analysis using central tendency indices and effect size index (PND). Based on the results of the research, self-observation strategy training had a positive effect on increasing the ability to understand and comprehend the numbers in students with math problem in the first grade compared to the baseline of the same subjects. The results of this study showed that attention training increased students' attention during homework and increased their academic performance. In general, it can be concluded that attention-based instruction training has been effective in increasing students' numerical understanding of mathematical problems and will have a preventive role in mathematical problems of later ages.هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش راهبرد خودنظارتی توجه بر افزایش درک عددی دانشآموزان با مشکلات ریاضی پایه اول دبستان بود.پژوهش حاضر، یک مطالعه شبهآزمایشی با استفاده از طرح تکآزمودنی از نوع چند خط پایه با آزمودنیهای مختلف بود. جامعه آماری پژوهش شامل 6 دانشآموزان دختر با مشکل یادگیری ریاضی در پایه اول دبستان مدرسه سلامت شهرستان کاشان در سال 98-97 بودند که از میان آنها 3 دانشآموز دختر با مشکل ریاضی در این پژوهش شرکت کردند. بهمنظور تشخیص اشکالات آزمودنیها از آزمون تشخیص ایران کی<strong></strong>مت (IKMDT)، پرسشنامه<strong></strong>های اطلاعات جمعیت<strong></strong>شناختی (DIQ) و فهم عدد جردن (JNST) و برنامه خودنظارتی توجه (SAP) استفاده شد. آزمودنیها به مدت شش هفته (هفتهای دو جلسه 45 دقیقهای) تحت آموزش راهبرد خودنظارتی توجه قرار گرفتند. نتایج توسط روش تحلیل دیداری (بصری) و با استفاده از شاخصهای گرایش مرکزی و شاخص اندازه اثر مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت.بر اساس دادههای حاصل از پژوهش آموزش راهبرد خودنظارتی توجه موجب افزایش و بهبود مهارت توانایی درک و فهم عدد دانشآموزان با مشکل ریاضی در پایه اول دبستان نسبت به خط پایه همان آزمودنیها شد.نتایج این پژوهش نشان داد که آموزش برنامه خودنظارتی توجه سبب افزایش توجه دانشآموزان در حین انجام تکالیف شده و عملکرد تحصیلی آنان را افزایش داد. بهطور کلی، می<strong></strong>توان نتیجه گرفت که آموزش راهبرد خودنظارتی توجه بر افزایش درک عددی دانشآموزان با مشکلات ریاضی مؤثر بود و نقش پیشگیرانهای در مشکلات ریاضی در سنین بالاتر خواهد داشت.