انجمن علمی کودکان استثنایی ایرانتوانمندسازی کودکان استثنایی2588-34889420181222Effectiveness of learning strategies training on math self-concept in blind girl studentsتأثیر آموزش راهبردهای یادگیری بر خودپندارۀ ریاضی دانشآموزان دختر نابینا5159118010.22034/ceciranj.2018.91180FAمحدثه مشجری صنعتیکارشناسی ارشد روانشناسی تربیتی، دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی تهران، تهران، ایرانفریده حمیدیدانشیار روانشناسی گروه علوم تربیتی، دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی تهران، تهران، ایران تهرانغلامعلی افروزاستاد ممتاز روانشناسی گروه علوم تربیتی دانشگاه تهران، تهران، ایران0000-0001-9819-6790Journal Article20190725<strong>Aim:</strong> This study was done in order to investigate the effectiveness of learning strategies training on mathematical self-concept in blind girl students. <strong>Method:</strong> The method of this study was Quasi-Experimental with pre-test & post-test design and control group. The study population consisted of blind girl students who were educating in 10<sup>th</sup> grade of Narjes School of Tehran and Setayesh School of Mashhad in the year of 2017. The sample group of this research included 30 blind girl students who were selected by of available sampling method. In this study, learning strategies training was done in 12 45-minutes sessions three times a week and Marsh’s Math Self-Concept Questionnaire was answered by students as pre-test and post-test. To analyze the data, analysis of covariance method (ANCOVA) was used. <strong>Results:</strong> The results show that there was a significant difference between experiment and control group after the intervention in math self-concept and also the result show that 64% of math self-concept increase was caused by this learning program. <strong>Conclusion:</strong> According to these findings, we can say that learning strategies training increases math self-concept. Since these strategies can be trained, we suggest that teachers teach them to their students.پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر آموزش راهبردهای یادگیری بر خودپندارۀ ریاضی دانشآموزان دختر نابینا انجام شد. این پژوهش کاربردی و از انواع شبه آزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعۀ آماری، دانشآموزان دختر نابینای مقطع متوسطۀ دوم را شامل میشد که در مجتمع نابینایان نرجس تهران و ستایش مشهد در سال تحصیلی 95-96 مشغول به تحصیل بودند. نمونۀ مورد بررسی در این پژوهش شامل 30دانشآموز دختر نابینای پایۀ دهم مجتمع نابینایان نرجس تهران و ستایش مشهد است که به صورت نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. در این مطالعه، برنامۀ آموزشی راهبردهای یادگیری پینتریچ به دانشآموزان طی 12جلسه و هر هفته 3 جلسه 45 دقیقهای، آموزش داده شد و پرسشنامۀ خودپندارۀ ریاضی مارش به صورت پیشآزمون و پسآزمون اجرا شد. دادهها با روش تحلیل کواریانس تک متغیریANCOVA تحلیل شد. یافتهها حاکی از آن است که بین گروه آزمایش و گواه پس از انجام مداخله آزمایشی در متغیر خودپنداره ریاضی تفاوت معناداری وجود داشته است. همچنین 64درصد افزایش خودپندارۀ ریاضی ناشی از آموزش راهبردهای یادگیری بوده است.نتایج پژوهش نشان داد که آموزش راهبردهای یادگیری، خودپندارۀ ریاضی دانشآموزان نابینا را افزایش میدهد، از آنجایی که راهبردهای یادگیری قابل آموزش هستند، لذا پیشنهاد میشود که برنامهریزان تحصیلی بهمنظور آموزش این راهبردها اقدامات عملی را بهکار گیرندhttps://www.ceciranj.ir/article_91180_8e363fc76c5e7289fe8eb10c13032d97.pdfانجمن علمی کودکان استثنایی ایرانتوانمندسازی کودکان استثنایی2588-34889420181222Effectiveness of teaching social-emotional competence on social skills and psychological capitals in the students with oppositional defiant disorderاثربخشی آموزش شایستگی اجتماعی- هیجانی بر مهارتهای اجتماعی و سرمایههای روانشناختی دانشآموزان دارای اختلال نافرمانی مقابلهای27179118810.22034/ceciranj.2018.91188FAلیلا شکریکارشناسی ارشد روانشناسی عمومی، واحد اراک، دانشگاه آزاد اسلامی، اراک، ایران0000-0002-5919-0852هلاله عثمانیکارشناس ارشد روانشناسی بالینی، واحد بوکان، دانشگاه آزاد اسلامی، بوکان، ایران.0000-0001-8291-8656Journal Article20190726<strong>Aim</strong>. The present study was conducted aiming to determine the effectiveness of teaching social-emotional competence on social skills and psychological capitals in the students with Oppositional defiant disorder. <strong>Methods</strong>. This research was a quasi-experimental study with pretest, posttest, control group and two-month follow-up period design. The statistical population included adolescent with oppositional defiant disorder (ODD) studying at first grade of high schools in the City of Ahvaz in academic year 2017-18. The samples included 30 adolescents with ODD who were selected using purposeful sampling method and randomly placed into experiment and control groups (each group of 15). The experiment group received social-emotional competence teaching during nine months while the control groups didn’t receive any intervention. Gersham and Eliot’s Social Skills Questionnaire (1999), Lotanz and Olio’s Psychological Capital (2007) and Gado and Sprafkin’s, Children and Adolescents Mental Health Questionnaire (1994) were used. Repeated measurement ANOVA test was applied in order to statically analyze the data. <strong>Results</strong>. The results showed that teaching social-emotional competence has significantly influenced social skills and psychological capitals of the students with ODD (p<0.001). Furthermore, the results showed that this therapy was able to significantly maintain its effect in time (p<0.001). <strong>Conclusion</strong>. According to the findings of the present study, it can be concluded that teaching social-emotional competence using social and emotional techniques can influence social skills and psychological capitals of the students with ODD. Therefore, teaching social-emotional competence can be applied as an efficient therapy in order to improve social skills and psychological capitals of the students with ODDپژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش شایستگی اجتماعی- هیجانی بر مهارتهای اجتماعی و سرمایههای روانشناختی دانشآموزان دارای اختلال نافرمانی مقابلهای انجام شد. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه گواه و دورۀ پیگیری دوماهه بود. جامعۀ آماری نوجوانان دارای اختلال نافرمانی مقابلهای مشغول به تحصیل در مدارس دورۀ اول متوسطۀ شهر اهواز در سال تحصیلی 97-1396 را شامل میشد؛ از میان آنها 30 نوجوان دارای اختلال نافرمانی مقابلهای به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه، جایگزین شدند (هر گروه 15 نفر). گروه آزمایش، آموزش شایستگی اجتماعی- هیجانی را طی نه جلسه دریافت کردند وگروه گواه هیچگونه مداخلهای دریافت نکردند. برای جمعآوری اطلاعات از پرسشنامههای مهارت اجتماعی (گرشام و الیوت، 1999)، سرمایۀ روانشناختی (لوتانز و اولیو، 2007) و پرسشنامۀ سلامت روان کودکان و نوجوانان (گادو و اسپرافکین؛ 1994) استفاده شد. دادههای آماری با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که آموزش شایستگی اجتماعی- هیجانی بر مهارتهای اجتماعی و سرمایههای روانشناختی دانشآموزان دارای اختلال نافرمانی مقابلهای تأثیر معناداری داشته است (0001/0>p). علاوه بر این نتایج نشان داد که این درمان توانسته تأثیر خود را در زمان نیز به شکل معناداری حفظ کند(001/0p<). بر اساس یافتههای پژوهش حاضر میتوان چنین نتیجه گرفت که آموزش شایستگی اجتماعی- هیجانی با بهرهگیری از فنون اجتماعی و هیجانی میتواند مهارتهای اجتماعی و سرمایههای روانشناختی دانشآموزان دارای اختلال نافرمانی مقابلهای را تحت تأثیر قرار دهد. بر این اساس آموزش شایستگی اجتماعی- هیجانی میتواند به عنوان درمانی مؤثر، برای بهبود مهارتهای اجتماعی و سرمایههای روانشناختی دانشآموزان دارای اختلال نافرمانی مقابلهای استفاده شود.https://www.ceciranj.ir/article_91188_6ff6deb199263abe3765a190de567973.pdfانجمن علمی کودکان استثنایی ایرانتوانمندسازی کودکان استثنایی2588-34889420181222Comparison of eye movements of students with and without dyslexia in visual perception tasksمقایسۀ حرکات چشم دانشآموزان با و بدون نارساخوانی در تکالیف ادراک بینایی29409118910.22034/ceciranj.2018.91189FAگلفام میرطاهریکارشناسی ارشد روانشناسی تربیتی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایرانجلیل فتح آبادیدکتری روانشناسی تربیتی، دانشیار دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایرانمسعود شریفیدکتری روانشناسی تربیتی، استادیار دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایرانوحید صادقی فیروزآبادیدکتری روانشناسی به کار بسته، استادیار دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایرانJournal Article20190726<strong>Aim:</strong> The aim of this study was to compare eye movements of students with and without dyslexia in visual perception tasks. <strong>Methods:</strong> Method used in the present research was causal-comparative and the study population consisted of all male and female students of primary schools in the City of Tehran, with and without dyslexia, studying in regular schools (Kherad and Parsa), as well as in the learning disabilities centers (Goharmehr and Taravat) in 96-97 academic year. The sample consisted of 25 dyslexic and 27 normal students who were selected via convenient sampling. The data was gathered using an eye tracking device called SMI-RED. The stimuli were 21 pictures based on TVPS-3 which were presented via the eye tracking devise. Data was analyzed using Mixed ANOVA. <strong>Results:</strong> Findings showed that generally there is not significant difference between eye movements of students with and without dyslexia at visual perception tasks. However, by entering the moderator variable of the levels of task difficulty, there were significant differences between two groups in fixation duration and saccade duration. <strong>Conclusion: </strong>It can be argued that the problems of dyslexic individuals is probably not due to difficulties in visual processing level, but it seems that they have difficulties in the higher levels of psychological processing. When the tasks become more difficult, the attention and processing activities make some differences in eye movements which dyslexic students don’t benefited from those strategies. It is probably possible to change the monotony of the eye movements of dyslexic children by enhancing their visual perception.پژوهش حاضر با هدف مقایسۀ حرکات چشم (تثبیت و جهش) دانشآموزان با و بدون نارساخوانی در تکالیف ادراک بینایی انجام شد. پژوهش از نوع علی- مقایسهای و جامعۀ آماری کلیۀ دانشآموزان دختر و پسر مقطع ابتدایی، با و بدون نارساخوانی، مشغول به تحصیل در مدارس عادی خرد و پارسا و نیز مراکز اختلالات یادگیری گوهرمهر و طراوت در شهر تهران در سال تحصیلی 96-97 بودند؛ که 25 دانشآموز نارساخوان و 27 دانشآموز بدون نارساخوانی به عنوان نمونۀ آماری در نظر گرفته شدند. نمونهگیری به شیوۀ در دسترس انجام شد و برای جمعآوری دادهها از دستگاه ردیاب چشم مدل SMI-RED استفاده شد. محرکها شامل 21 تصویر مبتنی بر آزمون تیویپیاس-3 که از طریق دستگاه ارائه شد. برای تحلیل یافتهها از روش آماری، تحلیل واریانس آمیخته استفاده شد. نتایج نشان داد در کل، تفاوت معناداری در حرکات چشم دانشآموزان با و بدون نارساخوانی در تکالیف ادراک بینایی وجود نداشت، اما با لحاظ کردن سطوح دشواری تکالیف، دو گروه تفاوت معناداری در مدت زمان تثبیت و جهش چشم نشان دادند. بنابراین، میتوان چنین استنباط کرد که منبع مشکلاتی که نارساخوانان به هنگام خواندن تجربه میکنند، در سطح پردازش دیداری نیست و احتمالاً در سطح بالاتری از پردازش روانشناختی مشکل دارند. دشواری تکالیف، سبب ایجاد تغییر استراتژی روی حرکات چشم میشود که دانشآموزان نارساخوان از این تغییرات بیبهرهاند. لذا این احتمال میرود که بتوان با تقویت ادراک بینایی در یکنواختی الگوی حرکات چشم این گروه از کودکان تغییراتی ایجاد کرد. https://www.ceciranj.ir/article_91189_6161968bf848129baf63bac8b2b1e03e.pdfانجمن علمی کودکان استثنایی ایرانتوانمندسازی کودکان استثنایی2588-34889420181222Effectiveness of assertiveness skill training on social skills and self-esteem of students with hearing impairmentتأثیر آموزش مهارت جرأتورزی بر مهارتهای اجتماعی و حرمتخود دانشآموزان با آسیب شنوایی41539119010.22034/ceciranj.2018.91190FAعباسعلی حسین خانزادهدانشیار گروه روانشناسی، دانشگاه گیلان، رشت، ایرانندا اسمی زادهکارشناسی ارشد روانشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت، رشت، ایران.فائزه خداکرمیکارشناسی ارشد روانشناسی، دانشگاه گیلان، رشت، ایران.الناز صفارحمیدیکارشناسی ارشد راهنمایی و مشاوره، دانشگاه الزهراء، تهران، ایران.Journal Article20190726One of the most important problems of students with hearing impairment is communication and social skills. <strong>Aim</strong>. The aim of the present study was to investigate the effectiveness of assertiveness skill training on social skills and self-esteem of students with hearing impairment. <strong>Methods</strong>. The research was a semi-experimental study with pre-test-posttest design and a control group. The statistical population consisted of female students with hearing impairment studying in high schools of Rasht city during 2016-2017 academic year. A sample of 30 subjects was selected by available sampling method and randomly assigned to two experiment (15 subjects) and control (15 subjects) groups. To collect data, Gersham Eliot's Social Skills Scale (1999) and Cooper Smith's Self-Esteem (1967) were used and for the experiment group, assertiveness skill training was held in 10 sessions of 90 minutes. <strong>Results</strong>. The results of multivariate analysis of covariance showed that assertiveness skill training can increase the level of social skills and self-esteem of students with hearing impairment (P=0.001). <strong>Conclusion</strong>. Based on the findings of this study, it can be concluded that group assertiveness training by knowledge-raising, role playing, and observational learning can be used as an effective interventional method to improve social skills and self-esteem among students with hearing impairment.مهارتهای ارتباطی و اجتماعی، مهمترین مشکل دانشآموزان با آسیب شنوایی است. بدین ترتیب هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش مهارت جرأتورزی بر مهارتهای اجتماعی و حرمت خود دانشآموزان با آسیب شنوایی بود. طرح پژوهشی نیمهآزمایشی از نوع پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل به کار برده شد. جامعۀ آماری شامل دانشآموزان دختر با آسیب شنوایی مقطع دبیرستان شهرستان رشت در سال تحصیلی 1395 بود. نمونهای به حجم 30 نفر با روش نمونهگیری دردسترس انتخاب شدند و بهطور تصادفی در دو گروه آزمایشی (15 نفر) و کنترل (15 نفر) جایدهی شدند. برای جمعآوری دادهها از مقیاس مهارتهای اجتماعی گرشام الیوت (1999) و حرمت خود کوپر اسمیت (1967) استفاده شد و برای گروه آزمایش، آموزش مهارتهای جرأتورزی در 10 جلسۀ 90 دقیقهای برگزار شد. نتایج آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد آموزش مهارتهای جرأتورزی موجب افزایش میزان مهارتهای اجتماعی و حرمت خود دانشآموزان با آسیب شنوایی میشود (001/0= P). بر اساس یافتههای پژوهش حاضر میتوان نتیجه گرفت آموزش گروهی جرأتورزی میتواند با دانشافزایی و ایفای نقش و یادگیری مشاهدهای به عنوان یک روش مداخلهای مفید برای ارتقاء مهارتهای اجتماعی و حرمت خود دانشآموزانِ دارای مشکل شنوایی بهکار رود.https://www.ceciranj.ir/article_91190_374d7097f94d9aabebb74127be4796bb.pdfانجمن علمی کودکان استثنایی ایرانتوانمندسازی کودکان استثنایی2588-34889420181222Comparison styles' attachment, loveliness to parents and emotional-behavioral disorder in children of War wounded soldiers with and without visual impairmentمقایسۀ سبکهای دلبستگی، محبوبیت والدین و اختلال رفتاری- عاطفی در فرزندان جانبازان با و بدون آسیب بینایی55679119310.22034/ceciranj.2018.91193FAفاطمه نصرتیاستادیار دانشکده روانشناسی دانشگاه تهران، تهران، ایرانمحمدرضا بیدکیکارشناسی ارشد دانشگاه تهران، تهران، ایرانباقر غباری بناباستاد دانشگاه تهران، تهران، ایرانhttps://orcid.org/00علی شریفیدانشجوی دکترا دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایرانJournal Article20190726Aim of this study was Comparison styles' attachment, loveliness to parents and emotional-behavioral disorder in children of War wounded soldiers with and without visual impairment. The method of this study was a descriptive and causal-comparative. The statistic populations of this study were all of the War wounded soldiers with and without visual impairment that they live in Tehran.the sample group was consisted of 100 war wounded soldiers with visual impairment and 100 war wounded soldiers without visual impairment. Sampling method was purposeful for the sample groups. 184 from these groups completely filled the questionnaires. The final sample group was 184 War wounded soldiers with and without visual impairment. The applied tools included the Revised Adult Attachment Scale (Collins & Read, 1990); the scale of loveliness to parents (Afrooz-Asadi, 2012); and Child Behavior Checklist (CBCL), used for the study of attachment, lovliness to parents and behavioral peroblems in both groups, respectively. The variance analysis and independent T-test was used in analyzing the data. The obtained results show that there was no significant difference between the Wars wounded soldiers with and without visual impairment. (P<0.05), in terms of attachment. In addition, There was no significant difference between the loveliness of father (P=0/23) and behavior problems (p=0/23) in children of War wounded soldiers with and without visual impairment. Generally, the results of the present research showed that visual impairment cannot be a determinate factor to attachment, loveliness and behavior problems in children of war wounded soldier with visual impairment.پژوهش حاضر با هدف مقایسۀ سبکهای دلبستگی، محبوبیت والدین و اختلال رفتاری- عاطفی در فرزندان جانبازان با و بدون آسیب بینایی اجرا شد. روش آن توصیفی از نوع تحقیقات علی- مقایسهای بود. جامعۀ آماری پژوهش تمامی جانبازان با و بدون آسیب بینایی ساکن در شهر تهران بودند؛ گروه نمونه 100 نفر جانباز بدون آسیب بینایی و 100 نفر جانباز با آسیب بینایی را شامل میشد که از طریق روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. در نهایت تعداد 184 نفر کلیۀ پرسشنامهها را بهصورت کامل تکمیل کردند و نمونۀ نهایی 184 نفر جانباز با و بدون آسیب بودند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس دلبستگی بزرگسالان (کالینز و رید، 1990)، مقیاس محبوبیت پدر (اسدی و افروز، 1393) و چکلیست رفتاری کودک (آخنباخ و رسکرولا،2001) بود. بهمنظور مقایسه متغیرهای موردنظر از آزمون تی و تحلیل واریانس چند متغیری استفاده شد. نتایج نشان داد که تفاوت معناداری در دلبستگی (05/0<p)، محبوبیت پدر (23/0=p) و اختلال رفتاری (23/0=p) فرزندان جانبازان با و بدون آسیب بینایی وجود ندارد. بهطورکلی میتوان نتیجه گرفت که آسیب بینایی بهتنهایی ملاک تعیینکنندهای برای محبوبیت، سبک دلبستگی و اختلال رفتاری فرزندان جانبازان با آسیب بینایی نیست.
https://www.ceciranj.ir/article_91193_9b90729795ac5d8495499ed4e21c839b.pdfانجمن علمی کودکان استثنایی ایرانتوانمندسازی کودکان استثنایی2588-34889420181222Designing and validation of Remediation Curriculum Model for students with specific learning disorders in first year ofطراحی و اعتبارسنجی الگوی برنامۀ درسی ترمیمی برای دانشآموزان با اختلالهای یادگیری ویژه در دورۀ اول ابتدایی69809119210.22034/ceciranj.2018.91192FAالهام تمجیدتاشدانشجوی دکتری برنامهریزی درسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات تهران، تهران، ایرانمریم سیف نراقیاستاد دانشگاه علامه طباطبایی و عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات تهران، تهران،عزت الله نادریاستاد دانشگاه تربیت معلم تهران و عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات تهران، تهران، ایرانJournal Article20190726<strong>Aim:</strong> The aim of this study was designing and validation of Remediation Curriculum Model for students with specific learning disorders in first year of elementary schools. <strong>Methods:</strong> The present research was a practical study with a descriptive-analytic method and a foundational approach. The statistical population of the study consisted of all the teachers and experts of Maragheh (515 member) from among whom the sample size was selected using Morgan's random table consisting of 212 teachers and 40 curriculum specialists. In order to answer the research questions, at first the research literature was studies and the model was designed. Then, the research questionnaire was made and its content validity was investigated by 5 experts’ assessments, and its reliability which was calculated using Cronbach's Alpha was reported 85%, and the model designed was validated by teachers and experts. The research data were analyzed by using Chi-square test. <strong>Results:</strong> The findings showed that all the considered elements (purpose, content, teaching methods, learning and evaluation methods) for the restorative curriculum are valid and there is no significant difference between the views of these two groups in terms of validity. <strong>Conclusion: </strong>According to the findings of the research, it is concluded that with regard to validated elements of remediation curriculum in this research, this model can be used in the curriculum of students with specific learning disorders in first grade of elementary schools.
پژوهش حاضر با هدف طراحی و اعتبارسنجی برنامۀ درسی ترمیمی برای دانشآموزان با اختلالهای یادگیری ویژه در دورۀ اول ابتدایی انجام شد. پژوهش مطالعۀ کاربردی با روش توصیفی تحلیلی و با رویکرد دادهبنیاد بود. جامعۀ آماری پژوهش تمامی معلمان و متخصصان شهرستان مراغه (515 نفر) بود که از بین آنها حجم نمونه با استفاده از جدول تصادفی مورگان 212 نفر معلم و 40 نفر متخصص برنامۀ درسی انتخاب شدند. برای پاسخگویی به سؤالهای تحقیق، در ابتدا به مطالعۀ نظری موضوع تحقیق و طراحی الگو اقدام شد و سپس با طرح پرسشنامۀ محققساخته، که روایی صوری و محتوایی آن را متخصصان بررسی کردند و پایایی آن با روش آلفای کرونباخ 85/0 محاسبه و در نهایت الگوی طراحی شده از دیدگاه معلمان و متخصصان اعتبارسنجی شد. دادههای بهدست آمده از تحقیق، با استفاده از آزمون خی دو تحلیل شد. یافتهها حاکی از آن بود که تمامی عناصر در نظر گرفتهشده برای برنامۀ درسی ترمیمی (هدف، محتوا، روشهای یاددهی- یادگیری و روشهای ارزشیابی) از دیدگاه معلمان و متخصصان دارای اعتبار است و بین نظر این دو گروه به لحاظ درجۀ اعتبار، تفاوت معناداری وجود نداشت. با توجه به یافتههای پژوهش میتوان نتیجه گرفت که با در نظر گرفتن عناصر برنامۀ درسی ترمیمی اعتبارسنجی شده در تحقیق حاضر نسبت به کاربرد برنامۀ درسی برای دانشآموزان با اختلالهای یادگیری ویژه در دورۀ اول ابتدایی اقدام شود.https://www.ceciranj.ir/article_91192_50011e04dcda355e9aae7e3a272488b6.pdfانجمن علمی کودکان استثنایی ایرانتوانمندسازی کودکان استثنایی2588-34889420181222Effectiveness of mindfulness therapy on executive functions and cognitive fusion of adolescents with Obsessive-Compulsive Disorderاثربخشی درمان ذهنآگاهی بر کارکردهای اجرایی و همجوشی شناختی نوجوانان مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی81929119410.22034/ceciranj.2018.91194FAطاهره فرهادیکارشناسی ارشد روانشناسی، باشگاه پژوهشگران جوان و نخبگان، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد اصفهان (خوراسگان)، اصفهان، ایران.مسلم اصلی آزاددانشجوی دکتری روانشناسی عمومی، باشگاه پژوهشگران جوان و نخبگان، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد اصفهان (خوراسگان)، اصفهان، ایران.نیلوفرسادات شکرخداییکارشناسی ارشد روانشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد اصفهان (خوراسگان)، اصفهان، ایرانJournal Article20190726Obsessive-compulsive disorder is a serious disorder which damages adolescents’ other psychological and cognitive processes too. <strong>Aim</strong>. The present study was conducted aiming at investigating the effectiveness of mindfulness therapy on executive function and cognitive fusion in the adolescents with obsessive-compulsive disorder. <strong>Methods</strong>. The research method was quasi-experimental with pretest, posttest design and a control group and two-month follow-up stage. The statistical population of the present study included adolescents with Obsessive-Compulsive Disorder (OCD) in Isfahan City in academic year 2017-18. 30 adolescents with OCD were selected via purposive non-random sampling method and were randomly placed into experiment and control groups. The experiment group received 10 seventy-five-minute sessions of mindfulness interventions during three months. The applied questionnaires included Moudzli’s OCD Questionnaire (1980), Executive Functions Questionnaire (1980) and Cognitive Fusion Questionnaire (2010). The data from the study were analyzed through repeated measurement ANOVA. <strong>Results</strong>. The results showed that mindfulness therapy has significantly influenced executive functions and cognitive fusion of the adolescents with OCD (p<0/001). <strong>Conclusion</strong>. According to the findings of this study, it can be concluded that mindfulness therapy can be used as an effective treatment for improving executive functions and reducing cognitive fusion in adolescents with Obsessive-Compulsive Disorder.اختلال وسواس فکری- عملی، اختلالی جدی است که دیگر فرایندهای روانشناختی و شناختی نوجوانان را نیز با آسیب مواجه میکند. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان ذهنآگاهی بر کارکردهای اجرایی و همجوشی شناختی نوجوانان مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی انجام شد.پژوهش حاضر نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری دو ماهه بود. جامعۀ آماری پژوهش حاضر، شامل نوجوانان مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی شهر اصفهان در سال تحصیلی 97-1396 بود. در این پژوهش تعداد 30 نوجوان مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی با روش نمونهگیری غیرتصادفی هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروههای آزمایش و گواه گمارده شدند. گروه آزمایش مداخلۀ ذهنآگاهی را طی سه ماه در 10 جلسه 75 دقیقهای دریافت کردند. پرسشنامههای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامۀ وسواس مادزلی (هاجسون و راچمن، 1980)، پرسشنامۀ کارکردهای اجرایی (جیوآ، ایسگویت، گای و کنورتی، 2000) و پرسشنامه و همجوشی شناختی (گیلاندرز و همکاران،2010) بود. دادههای حاصل از پژوهش به شیوۀ تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر تجزیه و تحلیل شد.نتایج نشان داد که درمان ذهنآگاهی بر کارکردهای اجرایی و همجوشی شناختی نوجوانان مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی تأثیر معناداری داشته است(001/0p<). بر اساس یافتههای پژوهش حاضر میتوان چنین نتیجه گرفت که درمان ذهنآگاهی میتواند به عنوان یک درمان کارآمد برای افزایش کارکردهای اجرایی و کاهش همجوشی شناختی نوجوانان مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی استفاده شود.https://www.ceciranj.ir/article_91194_47eaf7ac897aacdc0d38f8674c993cd6.pdfانجمن علمی کودکان استثنایی ایرانتوانمندسازی کودکان استثنایی2588-34889420181222Effectiveness of positive parenting program training on interaction of mother with slow paced childبررسی اثربخشی آموزش برنامۀ فرزندپروری مثبت بر تعامل مادر با کودک آهستهگام931029119510.22034/ceciranj.2018.91195FAحامد رشیدی اصلدانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد نجفآباد، نجفآباد، ایرانطاهره عسگری نارکیکارشناسی ارشد روانشناسی عمومی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد ورامین- پیشوا، ایرانلیلا فرهاد توسکیروانشناسی عمومی، دانشگاه پیام نور، مرکز پاکدشت، پاکدشت، ایرانآتنا یوسف زادهدانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد ورامین- پیشوا، ایرانJournal Article20190726<strong>Aim</strong>. The aim of this study was to investigate of the effectiveness of positive parenting program training on interaction of mother with slow paced child in Tehran. Study procedure was semi-experimental with pretest-posttest design and control group. <strong>Method</strong>. 40 mothers of students with slow paced children who were selected using simple random sampling method from exceptional schools of Tehran participated in the study. Participants were divided into two groups (experiment and control group), each of which was consisted of 20 individuals. Experiment group received positive parenting program training in 10 sessions each lasting for 60 minutes, while control group did not. The tool used in present research was Parent-Child Relationship Scale (1994). <strong>Findings</strong>. The data analyses by MANCOVA showed that experiment and control groups had significant difference at least in one of the subscales of Parent-Child Relationship Scale. The final results of MANCOVA showed that positive parenting program had significant and positive effect on interaction of mother and slow paced child (P<0/001).Since parenting skills training can lead to enhancement of interaction of mother and slow paced child, applying positive parenting program training has been associated with useful and effective outcomes in the field of interaction of the mother with slow paced child.این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش برنامۀ فرزندپروری مثبتبر تعامل مادر با کودک آهستهگام در شهرستانهای تهران انجام شد. روش پژوهش نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون و گروه کنترل بود. در این پژوهش 40 نفر از مادران دانشآموزان آهستهگام شرکت کردند که به روش نمونهگیری تصادفی ساده از مدارس استثنایی شهرستانهای تهران انتخاب شده بودند. شرکتکنندگان به صورت تصادفی به دو گروه 20 نفری تقسیم شدند. گروه آزمایش، برنامۀ فرزندپروری مثبترا در 10 جلسۀ 60 دقیقهای دریافت کردند، در حالی که به گروه کنترل این آموزش ارائه نشد. ابزار این پژوهش مقیاس رابطۀ مادر-کودک پیانتا (1994) بود. تحلیل دادهها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که گروه آزمایش و کنترل حداقل در یکی از خردهمقیاسهای رابطۀ مادر-کودک تفاوت معناداری دارند. نتایج نهایی تحلیل کوواریانس چندمتغیری حاکی از آن بود که آموزش برنامۀ فرزندپروری بر تعامل مادر با کودک آهستهگام اثر مثبت و معناداری داشت (001/0P<).با توجه به اینکه آموزش مهارتهای فرزندپروری به بهبود تعامل مادر با کودک منجر شد. بنابراین، استفاده از برنامۀ آموزشی فرزندپروری مثبتبا نتایج مفید و مؤثری در حوزۀ تعامل مادر با کودک آهستهگام همراه است.https://www.ceciranj.ir/article_91195_df9e1ea90f6473e6a0a704d6bbfb3d9e.pdfانجمن علمی کودکان استثنایی ایرانتوانمندسازی کودکان استثنایی2588-34889420181222Effectiveness of parent-child interaction therapy on stress of mothers with slow paced children who have behavioral problems and reducing children’s behavioral problemsبررسی اثربخشی برنامة تعامل والد-کودک بر میزان تنیدگی مادران کودکان آهستهگام با مشکلات رفتاری و کاهش مشکلات رفتاری کودکان1031149119610.22034/ceciranj.2018.91196FAاحمد به پژوهاستاد گروه روانشناسی و آموزش کودکان استثنایی، دانشکدة روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه تهران، ایران0000-0002-0843-8942نیکتا مقصودلودانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی و آموزش کودکان استثنایی، دانشکدة روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه تهران، ایرانسوگند قاسم زادهاستادیار گروه روانشناسی و آموزش کودکان استثنایی، دانشکدة روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه تهران، ایرانJournal Article20190726<strong>Aim</strong>. This research was done to investigate the effectiveness of parent-child interaction therapy on stress of mothers who have slow paced children with behavioral problems and reducing children’s behavioral problems. <strong>Methods</strong>. This research was quasi-experimental study with pre-test, post-test and follow-up design with control group. Statistical population included all 7-9 years old girl students who had intellectual disorder with behavior problems in the exceptional schools of Gorgan in 2018. From this population, a sample including 24 students with their mothers were chosen by purposive sampling method and placed in experiment and control groups randomly. Tools used for research included Achenbach System of Empirically Based Assessment (ASEBA), Berry & Jones Parental Protection (stress) Scale (PPS). At first, a pre-test was held for both experiment and control groups and then experiment group received parent-child interaction therapy during 15 sessions each 90 minutes. Collected data was reviewed using repeated measure analysis of variance. <strong>Results</strong>. Results suggested that parent-child interaction therapy has significant effect on reducing the stress of mothers with slow paced children who have behavioral problems and reducing children’s behavioral problems. Results from follow-up step showed reducing stress of mothers and reducing children’s behavioral problems. <strong>Conclusion</strong>. Improving the communication skills and increasing the interaction between mother and child can reduce the stress of mothers and children’s behavioral problems.پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامة تعامل والد-کودک بر میزان تنیدگی مادران کودکان آهستهگام با مشکلات رفتاری و کاهش مشکلات رفتاری کودکان انجام شد. این پژوهش، از نوع نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعة آماری کلیة دانشآموزان دختر آهستهگام با مشکلات رفتاری (7-9) در مدارس استثنایی ( سال 97-96) شهرستان گرگان بودند. از این جامعه به روش نمونهگیری هدفمند، نمونهای مشتمل بر 24 کودک و مادر انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه 12 نفری آزمایش و کنترل جایگزین شدند. ابزار پژوهش، مقیاس مبتنی بر تجربة آخنباخ (2001) و مقیاس استرس فرزندپروری بری و جونز (1995) بود. ابتدا پیشآزمون در هر دو گروه آزمایش و کنترل انجام شد و سپس گروه آزمایش طی 15 جلسة 90 دقیقهای برنامة تعامل والد-کودک را دریافت کردند. دادههای جمعآوری شده با استفاده از تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر بررسی شدند. نتایج بهدست آمده حاکی از آن بود که برنامة تعامل والد-کودک تأثیر معناداری بر کاهش تنیدگی مادران کودکان آهستهگام با مشکلات رفتاری و کاهش مشکلات رفتاری کودکان آهستهگام دارد. نتایج بهدست آمده از مرحلۀ پیگیری، همچنین کاهش تنیدگی مادران و کاهش مشکلات رفتاری کودکان را نشان داد. در نتیجه با بهبود مهارتهای ارتباطی والدین و افزایش تعامل مثبت میان مادر و فرزند میتوان تنیدگی مادران و مشکلات رفتاری کودکان را کاهش داد.
کلید واژههاhttps://www.ceciranj.ir/article_91196_9dacd32602eea74433ee493a9bc4939a.pdfانجمن علمی کودکان استثنایی ایرانتوانمندسازی کودکان استثنایی2588-34889420181222Effectiveness of computer games on cognitive flexibility of students with Attention Deficit/Hyperactivity Disorderتأثیر بازیهای رایانهای بر انعطافپذیری شناختی دانشآموزان با اختلال کمتوجهی بیشفعالی1151229119710.22034/ceciranj.2018.91197FAمریم بهمنیدانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی تربیتی، گروه روانشناسی، واحد الکترونیک، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایرانزهرا دشت بزرگیاستادیار، گروه روانشناسی، واحد اهواز، دانشگاه آزاد اسلامی، اهواز، ایرانJournal Article20190726<strong>Aim. </strong>The purpose of this study was to investigate the effectiveness of computer games on cognitive flexibility of students with attention deficit/hyperactivity disorder. <strong>Methods. </strong>The present research was a semi-experimental study with pre-test, post-test design and control group. The participants were 24 students with attention deficit/hyperactivity disorder from counseling center in Ahvaz city in 2018 academic year who were selected by convenient sampling method. Subjects were divided into experiment and control groups randomly, each group consisting of 12 students. The experiment group participated in 15 sessions of parent management training (three times a week; each session lasted 60 minutes), while the control group did not. The instrument used was Dennis & VanderWal Cognitive Flexibility Inventory (2010). Univariate analysis of covariance was used by SPSS (version 24) for analyzing the data. <strong>Results: </strong>The results showed that computer games training had a significant effect on the cognitive flexibility of students with attention deficit/hyperactivity disorder. <strong>Conclusion: </strong>Computer games training can increase cognitive flexibility of students with attention deficit/hyperactivity disorder. Therefore, planning for providing this program has been useful and effective and can be used for the improvement of cognitive flexibility.این پژوهش با هدف تعیین میزان اثربخشی آموزش بازیهای رایانهای بر انعطافپذیری شناختی دانشآموزان با اختلال کمتوجهی بیشفعالی انجام شد. پژوهش حاضر نیمهآزمایشی و طرح مورد استفاده در این پژوهش طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعۀ آماری پژوهش، دانشآموزان با اختلال کمتوجهی بیشفعالی مراجعهکننده به مرکز مشاوره اهواز در سال 1397 بودند. گروه نمونه مشتمل بر 24 نفر بود که به صورت در دسترس انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه 12 نفری قرار گرفتند. گروه آزمایش طی 15 جلسۀ 60 دقیقهای، هفتهای سه بار در جلسات انفرادی آموزش بازیهای رایانهای شرکت کرد و گروه کنترل هیج مداخلهای دریافت نکرد. ابزار پژوهش پرسشنامۀ انعطافپذیری شناختی دنیس و وندروال (2010) بود. دادههای پژوهش با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تکمتغیری در نسخۀ 24 نرمافزار SPSS تحلیل شد. نتایج نشان داد که آموزش بازیهای رایانهای تأثیر معناداری بر انعطافپذیری شناختی دانشآموزان با اختلال کمتوجهی بیشفعالی داشت. آموزش بازیهای رایانهای میتواند انعطافپذیری شناختی دانشآموزان با اختلال کمتوجهی بیشفعالی را افزایش دهد؛ بنابراین، برنامهریزی بهمنظور استفاده از این برنامه مفید و مؤثر است و میتواند انعطافپذیری شناختی را بهبود بخشد.https://www.ceciranj.ir/article_91197_ee3decf0b8320caa0cff89f38134c607.pdf