2024-03-29T11:13:29Z
https://www.ceciranj.ir/?_action=export&rf=summon&issue=8080
توانمندسازی کودکان استثنایی
2588-3488
2588-3488
1396
8
2
وضعیت اجتماعی-اقتصادی و عملکرد دانشآموزان دارای اختلال یادگیری: بررسی نقش واسطهای درگیری والدین
زهرا
نقش
سوگند
قاسم زاده
لیلا
افضلی
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطهای مشارکت والدین در رابطه بین وضعیت اجتماعی و اقتصادی والدین و عملکرد دانشآموزان دارای اختلال یادگیری است. روش: پژوهش حاضر از نوع همبستگی در قالب تحلیل مسیر است. نمونه 150 دانشآموز با اختلال یادگیری از کلیه دانشآموزان دارای اختلال یادگیری شهر تهران به روش نمونهگیری تصادفی انتخاب شدند. در این پژوهش از مقیاس مشارکت والدین اولسون بارنز (1992) استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که وضعیت اجتماعی اقتصادی دارای اثر مستقیم معنادار بر عملکرد دانشآموزان دارای اختلال یادگیری است و اثر درگیری والدین بر عملکرد نیز معنادار بوده است. همچنین وضعیت اجتماعی اقتصادی بهواسطه درگیری والدین بر عملکرد دانشآموزان تأثیر معنادار دارد. مدل برازش خوبی داشته و 18 درصد از واریانس عملکرد دانشآموزان توسط مدل تبیین شد. نتیجه گیری: بر اساس نتایج این پژوهش این احتمال مطرح میشود که والدین دانشآموزانی که دارای والدین با وضعیت اجتماعی-اقتصادی بهتری هستند، بیشتر در امور تحصیلی فرزندان خود درگیر میشوند و این نیز بهنوبه خود منجر به عملکرد بیشتر فرزندان آنها میشود.
مشارکت والدین
وضعیت اجتماعی اقتصادی
عملکرد تحصیلی
اختلال یادگیری
2017
06
22
6
14
https://www.ceciranj.ir/article_63550_7646fccb9391fadaf80476533fba6529.pdf
توانمندسازی کودکان استثنایی
2588-3488
2588-3488
1396
8
2
تأثیر آموزش مهارتهای زندگی بر حرمت خود و سلامت روان نوجوانان آهسته گام
نرجس خاتون
ذبیحی حصاری
هدف: این پژوهش بهمنظور بررسی تأثیر آموزش مهارتهای زندگی بر حرمت خود و سلامت روان نوجوانانآهستهگام در شهرستان تربتحیدریه اجرا شد. روش: پژوهش حاضر، یک مطالعه شبه آزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه نوجوانان آهستهگام 12 تا 18 ساله شهرستان تربتحیدریه تشکیل میدادند. نمونه این پژوهش شامل 30 نفر از نوجوانان آهستهگام میشد که به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. آزمودنیها بهصورت تصادفی به دو گروه 15 نفری تقسیم شدند (یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل). گروه آزمایش، آموزش مهارتهای زندگی را در 9 جلسه دریافت کردند درحالیکه به گروه کنترل این آموزش ارائه نشد. ابزارهای استفادهشده در این پژوهش پرسشنامه حرمت خود و پرسشنامه سلامت روان بود. اطلاعات جمعآوریشده با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شد.یافتهها: نتایج نشان داد که بعد از مداخله، میانگین نمرات حرمت خود و سلامت روان گروه آزمایش بهطور معناداری بیشتر از گروه کنترل بود. همچنین، آموزش مهارتهای زندگی بر حرمت خود و سلامت روان نوجوانانآهستهگام اثر مثبت و معناداری داشت (001/0P<). نتیجهگیری: برنامه آموزشی مهارتهای زندگی باعث بهبود حرمت خود و سلامت روان در نوجوانانآهستهگام شد؛ بنابراین برنامهریزی برای ارائه آموزش مهارتهای زندگی به این افراد اهمیت ویژهای دارد.
حرمت خود
سلامت روان
مهارت زندگی
نوجوانان آهستهگام
2017
06
22
88
95
https://www.ceciranj.ir/article_63551_4ceb1e52cf7fd670464cc48196683d3f.pdf
توانمندسازی کودکان استثنایی
2588-3488
2588-3488
1396
8
2
اثربخشی آموزش مهارت بخشش بر تعارض زناشویی و پرخاشگری در والدین کودکان ناشنوا
اکرم
ملک زاده
المیرا
اعزازی بجنوردی
آمنه
شاهنده
حوریه
وطن خواه
ثمینه
بهادری جهرمی
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش مهارت بخشش بر تعارض زناشویی و پرخاشگری در والدین کودکان ناشنواانجام شد. روش: این پژوهش، یک مطالعه شبه آزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون و گروه کنترل بود. نمونه آماری پژوهش حاضر شامل 30 نفر از والدین کودکان ناشنوا میشد کهبه روش نمونهگیری در دسترس از مدارس استثنایی شهر تهران انتخاب گردیدند و بهطور مساوی و بهصورت تصادفی در یکی از دو گروه آزمایش و گروه کنترل (هر گروه 15 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایشی، در 8 جلسه آموزشی برنامه مهارت بخشش (هفتهای 2 جلسه؛ هر جلسه 70 دقیقه) شرکت کردند درحالیکه گروه کنترل در این جلسات شرکت نکرد. آزمودنیها با استفاده از پرسشنامه تعارضات زناشویی و پرسشنامه پرخاشگری مورد ارزیابی قرار گرفتند. دادهها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیری با بهکارگیری نرمافزار SPSS نسخه 22 تحلیل شد. یافتهها: یافتهها نشان داد که گروه آزمایش و کنترل حداقل در یکی از متغیرهای تعارض زناشویی و پرخاشگری تفاوت معناداری دارند (05/0P<). نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیری نشان داد که آموزش مهارت بخشش بر تعارض زناشویی و پرخاشگری آزمودنیها اثر مثبت و معناداری داشت (05/0P<). نتیجهگیری: نتایج حاکی از آن بود که برنامه آموزشی مهارت بخشش سبب کاهش تعارضات زناشویی و پرخاشگری آزمودنیها شد؛ بنابراین برنامهریزی برای آموزش چنین برنامههایی مانند آموزش بخشش نقش مهمی در بهبود تعارض زناشویی و پرخاشگری خواهد داشت.
پرخاشگری
تعارض زناشویی
کودکان ناشنوا
مهارت بخشش
2017
06
22
61
69
https://www.ceciranj.ir/article_63553_2e518ae53d4c244b80d445889cc4b9e4.pdf
توانمندسازی کودکان استثنایی
2588-3488
2588-3488
1396
8
2
مقایسه سلامت عمومی و پرخاشگری در مادران کودکان مبتلابه آسم و مادران کودکان با اختلال رفتاری
الهام
ضرغامی
حسن
احدی
سید شمس الدین
اطهاری
ادیس
کراسکیان
هدف: پژوهش حاضر بهمنظور مقایسه سلامت عمومی و پرخاشگری در مادران کودکان مبتلابه آسم و مادران کودکان با اختلال رفتاری انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع علّی مقایسهای بود. جامعه آماری این پژوهش را مادران کودکان مبتلابه آسم و مادران کودکان با اختلال رفتاری شهر تهران تشکیل دادند. در این پژوهش 132 مادر 27 تا 40 ساله شرکت کرده بودند به نحوی که آنها به دو گروه 66 نفری تقسیم شدند. گروه اول، مادران کودکان مبتلابه آسم و گروه دوم، مادران کودکان با اختلال رفتاری بودند که به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش مقیاس سلامت عمومی گلدبرگ و هیلر (1979) و پرسشنامه پرخاشگری باس و پری (1992) بود. دادهها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیری تحلیل شد. یافتهها: یافتهها نشان داد که سلامت عمومی و علائم جسمانی در مادران کودکان مبتلابه آسم بهطور معناداری بیشتر از مادران کودکان با اختلال رفتاری بود (05/0P<). همچنین پرخاشگری، اضطراب، نقص در عملکرد اجتماعی و افسردگی مادران کودکان مبتلابه آسم بهطور معناداری کمتر از مادران کودکان با اختلال رفتاری بود (05/0P<).نتیجهگیری: سلامت عمومی مادران کودکان مبتلابه آسم بیشتر از مادران کودکان با اختلال رفتاری و همچنین پرخاشگری در مادران کودکان مبتلابه آسم کمتر بود؛ بنابراین در سلامت عمومی و پرخاشگری این دو گروه تفاوت معناداری وجود داشت.
اختلال رفتاری
آسم
پرخاشگری
سلامت عمومی
2017
06
22
70
78
https://www.ceciranj.ir/article_63554_860da9f02095770cdcfb821855163281.pdf
توانمندسازی کودکان استثنایی
2588-3488
2588-3488
1396
8
2
بررسی تأثیر آموزش هوش هیجانی بر سلامت عمومی و عزت نفس نوجوانان فلج مغزی
جواد
میرزائی
راضیه
بابائی
لیلا
علیزادگان مقدم
فریده
محمودی
پروانه
شقاقی
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش هوش هیجانی بر سلامت عمومی و عزتنفس نوجوانان فلج مغزی انجام شد. روش: پژوهش حاضر، یک مطالعه شبهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را نوجوانان با فلج مغزی 16 تا 18 ساله تشکیل دادند. برای انتخاب آزمودنیها از روش نمونهگیری در دسترس استفاده شد، بهطوریکه در این پژوهش 30 نوجوان با فلج مغزی شرکت داشتند. آزمودنیها بهصورت تصادفی به دو گروه 15 نفری تقسیم شدند و در یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار گرفتند. به گروه آزمایش، هوش هیجانی در 12 جلسه 50 دقیقهای آموزش داده شد ولی به گروه کنترل این نوع آموزش ارائه نشد. ابزار استفادهشده در این پژوهش پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ و هیلر و پرسشنامه عزتنفس کوپر اسمیت بود. اطلاعات جمعآوریشده از طریق آزمون آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیری مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. یافتهها: نتایج آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که در مرحله بعد از مداخله، میانگین نمرات سلامت عمومی و عزتنفس گروه آزمایش بهطور معناداری بیشتر از گروه کنترل بود (0001/0P<). نتیجهگیری: برنامه آموزش هوش هیجانی باعث بهبود سلامت عمومی و عزتنفس نوجوانان با فلج مغزی شد؛ بنابراین توجه به متغیرهایی ازجمله سلامت عمومی و عزتنفس ضروری است و برنامهریزی برای ارائه آموزش هوش هیجانی به این گروه از افراد اهمیت ویژهای دارد.
سلامت عمومی
عزتنفس
هوش هیجانی
فلج مغزی
2017
06
22
37
49
https://www.ceciranj.ir/article_63555_74b3ea75516fb184be19dc68cccbb7b3.pdf
توانمندسازی کودکان استثنایی
2588-3488
2588-3488
1396
8
2
اثربخشی مشاوره گروهی شناختی رفتاری والدین کودکان بیشفعال بر اختلالات رفتاری فرزندان
فریده
حمیدی
فرنگیس
محمدی خرسندی
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی مشاوره گروهی شناختی رفتاری والدین کودکان بیشفعال بر اختلالات رفتاری کودکان انجام شد. روش: این پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیشآزمون – پسآزمون با گروه گواه بود. جامعه پژوهش را والدین کودکان بیشفعال تشکیل دادند. 60 نفر از این والدین به روش هدفمند انتخاب و بهطور تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. در گروه آزمایش 9 جلسه مشاوره گروهی شناختی رفتاری اجرا شد، اما گروه گواه هیچ مداخلهای دریافت ننمود. قبل و بعد از اتمام جلسات، اختلالات رفتاری فرزندان هر دو گروه با پرسشنامه والدین کانرز ارزیابی شدند. دادههای حاصل با روش تجزیهوتحلیل کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفتند. یافتهها: نتایج نشان داد که بین گروه آزمایش و گواه پس از انجام مداخله آزمایشی در متغیر بیشفعالی و مؤلفههای آن تفاوت معناداری وجود دارد (p<0/001). نتیجهگیری: مشاوره گروهی مبتنی بر رویکرد شناختی رفتاری با والدین کودکان بیشفعال باعث تسهیل رویارویی آنان در مشکلات و موقعیتهای مختلف زندگی و بهویژه در ارتباط با کودکان بیشفعال خود میشود و بهتبع آن، سطح سلامت روانی افراد خانواده افزایش خواهد یافت.
اختلالات رفتاری
کودکان بیشفعال
مشاوره گروهی شناختی رفتاری
2017
06
22
50
60
https://www.ceciranj.ir/article_63556_f704f561ff7259497fde80cb21f2456d.pdf
توانمندسازی کودکان استثنایی
2588-3488
2588-3488
1396
8
2
رابطه خودکارآمدی والدینی و خودبخشایشگری با تعامل مادر- کودک در مادران دارای فرزند کمتوان ذهنی
جعفر
بهادری خسروشاهی
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه خودکارآمدی والدینی و خودبخشایشگری با تعامل مادر- کودک در مادران دارای فرزند کمتوان ذهنی انجام شد.روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه مادران دارای کودک کمتوان ذهنی مراجعهکننده به مؤسسات نگهداری این کودکان در شهر تبریز تشکیل میدادند که از این تعداد 110 نفر به روش نمونهگیری تصادفی خوشهای انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از مقیاس ارزیابی مادر- کودک (رابرت، 1961)، مقیاس خودکارآمدی والدینی (دومکا و همکاران، 1996) و پرسشنامه خودبخشایشگری (ول و همکاران، 2008) استفاده شد. تجزیهوتحلیل دادهها با روش ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون انجام گرفت.یافتهها: نتایج نشان دادند بین پذیرندگی فرزند و خودکارآمدی والدینی و احساسات و کنشها و باورهای خودبخشایشگری رابطه مثبت (مستقیم) و معناداری وجود دارد. همچنین بین بیشحمایتگری، سهلگیری افراطی و طرد فرزند با خودکارآمدی والدینی و خودبخشایشگری رابطه منفی (معکوس) و معناداری وجود دارد. از طرفی نتایج تحلیل رگرسیون گامبهگام نشان داد که خودکارآمدی والدینی و مؤلفه احساسات و کنشهای خودبخشایشگری میتوانند تغییرات تعامل مادر- کودک را در مادران دارای فرزند کمتوان ذهنی پیشبینی کنند.نتیجهگیری: با توجه به اینکه تقویت خودکارآمدی والدینی و خودبخشایشگری منجر به افزایش تعامل مادر و کودک در فرزندان کمتوان ذهنی میشود، برنامهریزی جهت افزایش خودکارآمدی و خودبخشایشگری به مادران کودکان کمتوان ذهنی میتواند منجر به افزایش تعاملات بین مادر و کودک گردد.
تعامل مادر-کودک
خودبخشایشگری
خودکارآمدی والدینی
کودک کمتوان ذهنی
2017
06
22
26
36
https://www.ceciranj.ir/article_63557_184c617ae07488d60c57c1e924260637.pdf
توانمندسازی کودکان استثنایی
2588-3488
2588-3488
1396
8
2
ارزیابی اثربخشی برنامه آموزشی مبتنی بر روانشناسی مثبتنگر در افزایش رضایت شغلی معلمان مدارس استثنایی
الناز
ابراهیمی
علی اکبر
ارجمندنیا
غلامعلی
افروز
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر برنامه آموزشی مبتنی بر روانشناسی مثبتنگر بر رضایت شغلی معلمان مدارس استثنایی شهر کرمان بود. روش: این مطالعه از نوع نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون و گروه کنترل طراحی شد. جامعه آماری را تمامی معلمان استثنایی تشکیل میدادند که در سال تحصیلی 1393 در مدارس استثنایی شهر کرمان مشغول به تدریس بودند. روش: نمونۀ پژوهش مشتمل بر 60 نفر از معلمان بود که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی طبقهای از میان جامعۀ موردنظر انتخاب شدند. جهت گردآوری دادهها پرسشنامه سنجش رضایت شغلی مینایی و ویسمه (JSS) استفاده شد. برنامه محقق ساخته مبتنی بر روانشناسی مثبتنگر طی ده جلسه آموزشی روی گروه آزمایش اجرا گردید. یافتهها: دادهها به روش تحلیل کــوواریانس تجزیهوتحلیل شدند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که مداخلات روانشناختی مبتنی بر روانشناسی مثبتنگر در افزایش رضایت شغلی معلمان مدارس استثنایی مؤثر بود (001/0>p). نتیجهگیری: بهطورکلی روش مداخله روانشناسی مثبتنگر میتواند احساسات، رفتارها و شناختهای مثبت را در افراد افزایش دهد. لذا بهکارگیری این آموزش میتواند در راستای بهبود رضایت شغلی معلمان مدارس استثنایی مفید واقع شود.
روانشناسی مثبتنگر
رضایت شغلی
معلمان مدارس استثنایی
2017
06
22
79
87
https://www.ceciranj.ir/article_63558_66d74751927478ba162d854b61edd8b9.pdf
توانمندسازی کودکان استثنایی
2588-3488
2588-3488
1396
8
2
اثربخشی برنامه ی توانمندسازی روانی- اجتماعی بر کاهش استرس والدینی و ارتقای بهزیستی روانشناختی والدین دارای کودک کم توان ذهن
قادر
نعیمی
کیانوش
زهرا کار
فرشاد
محسن زاده
فهیمه
پیرساقی
هدف: مطالعه حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامهی توانمندسازی روانی- اجتماعی بر کاهش استرس والدینی و ارتقای بهزیستی روانشناختی والدین دارای کودک کمتوان ذهنی انجام شد. روش: طرح این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی به شیوه پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل 648 نفر از والدین دارای کودک کمتوان ذهنی بود که 40 نفر از آنها به شیوه نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و 20 والدی که در هر دو مقیاس استرس والدینی و بهزیستی روانشناختی، نمرهی کمتر از میانگین گرفته بودند غربالشده و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل گمارده شدند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقهای در جلسات برنامه توانمندسازی روانی- اجتماعی حضور یافتند ولی گروه کنترل هیچگونه مداخلهای را دریافت نکردند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامهی منابع و استرس فردربک و پرسشنامهی بهزیستی روانشناختی ریف استفاده شد. یافتهها: تحلیل دادهها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد برنامه توانمندسازی روانی اجتماعی اثر معناداری بر کاهش مؤلفههای استرس والدینی (001/0p=) و ارتقای بهزیستی روانشناختی (001/0p=) والدین کودکان کمتوان ذهنی دارد. نتیجهگیری: بهطورکلی نتایج این پژوهش نشان داد که برنامه توانمندسازی روانی– اجتماعی میتواند بهعنوان مداخلهای مناسب در کاهش مشکلات روانشناختی خانوادههای دارای کودک کمتوان ذهنی بکار رود.
استرس والدینی
بهزیستی روانشناختی
توانمندسازی روانی-اجتماعی
والدین کودکان کمتوان ذهنی
2017
06
22
96
107
https://www.ceciranj.ir/article_63559_141fd62f04e401256c1734978b3db53c.pdf
توانمندسازی کودکان استثنایی
2588-3488
2588-3488
1396
8
2
مقایسه حمایت اجتماعی ادراک شده، اضطراب و استرس مادران کودکان کاشت حلزونی، دارای سمعک و شنوایی عادی
فریده
محمودی
محمد
عاشوری
مجتبی
انصاری شهیدی
هدف: پژوهش حاضر بهمنظور مقایسه حمایت اجتماعی ادراکشده، اضطراب و استرس مادران کودکان کاشت حلزونی، دارای سمعک و شنوایی عادی انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع علّی مقایسهای بود. جامعه آماری این پژوهش را مادران کودکان کاشت حلزونی، دارای سمعک و شنوایی عادی تشکیل دادند. در این پژوهش 60 مادر 28 تا 38 ساله شرکت کرده بودند بهنحویکه آنها به سه گروه 20 نفری تقسیم شدند. گروه اول و دوم به ترتیب از مادران کودکان کاشت حلزون شده و دارای سمعک بودند که به روش نمونهگیری در دسترس انتخابشده بودند؛ درحالیکه گروه سوم، مادران کودکان با شنوایی طبیعی بودند و به روش تصادفی ساده انتخابشده بودند. ابزارهای این پژوهش مقیاس حمایت اجتماعی ادراکشده و مقیاس تعیین افسردگی، اضطراب، استرس بود. دادهها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیری تحلیل شد. یافتهها: یافتهها نشان داد که حمایت اجتماعی ادراکشده در مادران کودکان دارای سمعک بهطور معناداری بیشتر از مادران کودکان کاشت حلزونی بود (05/0P<). اضطراب و استرس مادران کودکان دارای سمعک بهطور معناداری کمتر از مادران کودکان کاشت حلزونی بود و شرایط مادران کودکان با شنوایی طبیعی نیز نسبت به این دو گروه بهتر بود (05/0P<).نتیجهگیری: حمایت اجتماعی ادراکشده مادران کودکان با شنوایی عادی بیشتر از مادران کودکان کاشت حلزونی و دارای سمعک و همچنین اضطراب و استرس آنها کمتر بود؛ بنابراین در این حوزه به برنامه توانبخشی ویژهای نیاز است تا حمایت اجتماعی ادراکشده افزایش و اضطراب و استرس مادران کودکان کاشت حلزونی و دارای سمعک کاهش یابد.
استرس
اضطراب
سمعک
کاشت حلزون
2017
06
22
15
25
https://www.ceciranj.ir/article_63560_da6455d8f2b5c802b102ac88a03da100.pdf