per
انجمن علمی کودکان استثنایی ایران
توانمندسازی کودکان استثنایی
2588-3488
2645-3630
2016-09-22
7
3
1
7
63667
Original Article
مقایسه احساس تنهایی در نوجوانان دارای اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی و نوجوانان عادی
Comparison of Loneliness in Adolescents with and without Attention Deficit/Hyperactivity Disorder
فرزانه مرادی امین
1
حمید علیزاده
2
سمیرا احدی
3
الهام حکیمی راد
4
کارشناس ارشد روانشناسی کودکان استثنایی، موسسه آموزش عالی بهزیستی و تامین اجتماعی
استاد دانشگاه علامه طباطبائی، گروه روانشناسی و آموزش کودکان استثنایی
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، دانشگاه تهران
استادیار دانشگاه شهید بهشتی، گروه روانشناسی
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه میزان احساس تنهایی در نوجوانان دارای اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی و نوجوانان عادی انجام شده است. روش: جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پایه هشتم در مدارس دولتی شهر همدان در سال تحصیلی 92-1391 است. نمونه مورد مطالعه در این پژوهش شامل 130دانش آموز است که 65 نفر آن را دانش آموزان با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی و 65 نفر دیگر را دانش آموزان بدون اختلال تشکیل میدادند و از طریق نمونه گیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند. ابزار پژوهش را پرسشنامه تشخیصی اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی تهیه شده توسط انجمن روانپزشکی آمریکا (1993) و پرسشنامه احساس تنهایی آشر (1984) تشکیل داده است. برای تحلیل دادهها از روش آماری مقایسه میانگینهای دو گروه مستقل (t مستقل) استفاده شد. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که میزان احساس تنهایی در نوجوانانی که دچار اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی هستند بیشتر از نوجوانان عادی است. نتیجه گیری: بنابراین استفاده از مداخلات روانشناختی به منظور کاهش احساس تنهایی از همان دوران کودکی و قبل از رسیدن آنان به سن نوجوانی توصیه میشود.
Aim: This study compares loneliness among adolescents with and without attention deficit/hyperactivity disorder (ADHD). Method: Hundred-thirty subjects in the present study are all students of second class of middle school in the state schools of Hamedan, in the academic year 2012-2013. Sixty-five students with and 65 without ADHD were sampled. The subjects were selected through a cluster sampling. The instruments used in the study were Attention Deficit/Hyperactivity Disorder Inventory and Asher Loneliness Scale. We used independent t-test to analyze the data. Results: The results of this study showed that adolescents with ADHD experienced bigger amount of loneliness. Conclusion: Accordingly, we conclude that teens who feel lonely in attention deficit disorder/ hyperactivity are more common in adolescents. Therefore, taking advantage of psychological services to help these children is approved.
https://www.ceciranj.ir/article_63667_561ab7bb2192355f39aec9b938fa8502.pdf
احساس تنهایی
اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی
نوجوان
Type one Diabetes
Quality of Life
coping strategies
per
انجمن علمی کودکان استثنایی ایران
توانمندسازی کودکان استثنایی
2588-3488
2645-3630
2016-09-22
7
3
79
87
63668
Original Article
اثربخشی اقدامات موسیقیدرمانی در افزایش توانایی مهارت خواندن در کودکان دبستانی کاشت حلزون
The effectiveness of music therapy in enhancing the ability of reading in primary school children with cochlear implants
میترا شه پناه
1
محمد حاتمی
2
ربابه نوری
3
کارشناس ارشد روانشناسی بالینی کودک و نوجوان
روانشناسی بالینی و عضو هیئتعلمی دانشگاه خوارزمی
روانشناسی بالینی و عضو هیئتعلمی دانشگاه خوارزمی
پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی موسیقیدرمانی برافزایش توانایی مهارتهای خواندن در کودکان دبستانی کاشت حلزون شنوایی بود. پژوهش حاضر کودکان کاشت حلزونی شنوایی (10-8 سال) که در مدارس ابتدایی تهران در حال تحصیل میباشند بود[WU1] . 20 کودک (8 پسر و 12 دختر) مراجعهکننده به مرکز کاشت حلزون شنوایی بقیه ا... (عج) بهصورت تصادفی بهعنوان نمونه انتخاب شدند که از این 20 نفر 10 نفر بهصورت تصادفی در گروه آزمایشی (موسیقیدرمانی همراه با توانبخشی) و 10 نفر در گروه کنترل (جلسات توانبخشی) جایگزین شدند. موسیقیدرمانی در 24 جلسه متوالی (در طی 6 ماه) به مدت 1 ساعت برای کودکان گروه آزمایش انجام شد ولی گروه کنترل فقط در جلسات توانبخشی شرکت کردند. در جدول شماره 2 آماره کالموگروف-اسمیرنف برای تمامی متغیرها معنیدار نمیباشد. بنابراین توزیع این متغیرها در گروهها نرمال میباشد و میتوان از آزمونهای پارامتریک استفاده نمود در جدول 3 نشان دادهشده است، میزان f محاسبهشده در مورد تأثیر گروهها برابر با 425/9 میباشد که در سطح 01/0 معنیدار میباشد. بنابراین میتوان نتیجه گرفت بین گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنیدار وجود دارد. لذا با توجه به یافتههای پژوهش میتوان گفت که اقدامات موسیقیدرمانی برافزایش توانایی مهارت خواندن در کودکان دبستانی کاشت حلزونی شنوایی تأثیرگذار میباشد. نتایج تحلیل واریانس اندازهگیری مکرر نشان داد که اثربخشی موسیقیدرمانی بر مهارتهای خواندن در کودکان دبستان کاشت حلزونی معنادار میباشد
The purpose of the current study was to investigate the effectiveness of music therapy on reading skills in cochlear implants students. The study papulation [WU1] was cochlear implants students in Tehran. 20 students (8 boys and 12 girls) who were to Baghiyat allah cochlear implant center selected through randomly sampling method. Randomly 10 students were replaced in experimental group (music therapy and rehabilitation) and 10 students were replaced in the control group (rehabilitation). For experimental group music therapy at 24 consecutive sessions (over six months) for 1 hour was administered but control group only attended at rehabilitation sessions For experimental group music therapy and rehabilitation session were held but control group only receive rehabilitation At table-2 the research descriptive variable index including mean, standard deviation, for experimental and control groups at three stages of pre-test, post-test and track test have been reported. table-3 the sum of calculated f in terms of the impact of the groups equals 9/425 which is significant at 0/01 level Therefore, on the basis of the research findings it can be said that music therapy measures are effective at improving reading skill abilities of schools students with cochlear implants. Results of ANOVA with repeated measure showed significant difference in reading skills and hearing ability.
https://www.ceciranj.ir/article_63668_2755736b6b05dcb6adac4cb5d8a3f98a.pdf
کاشت حلزون
موسیقیدرمانی
مهارت خواندن
cochlear implants
Music Therapy
reading skills
per
انجمن علمی کودکان استثنایی ایران
توانمندسازی کودکان استثنایی
2588-3488
2645-3630
2016-09-22
7
3
68
78
63669
Original Article
کاربرد پذیری مقیاس تجدید نظر شده هوش وکسلر کودکان( ویسک ـ آر) در تشخیص اختلال یادگیری کودکان دو زبانه عربی ـ فارسی
Applicability of Wisc-R tests in diagnosis of learning disorder at bilingual(Arabic-Persian) children
علیرضا بلوطی
1
سمیه نظری
2
غلامعلی افروز
3
دانشگاه آزاداسلامی، واحد اندیمشک، گروه روان شناسی، اندیمشک.
دانشجوی دکتری روانشناسی و آموزش کودکان استثنایی دانشگاه تهران
دانشگاه تهران، گروه روانشناسی و آموزش کودکان استثنایی
پژوهش حاضر با هدف بررسی کارآمدی مقیاس ویسک ـ آر جهت تشخیص اختلال یادگیری در مناطق دو زبانه عربی ـ فارسی انجام شد. برای دستیابی به این هدف عملکرد کودکان دارای اختلالات یادگیری یک زبانه و دوزبانه عربی ـ فارسی در آزمون ویسک ـ آر و آزمون ادراک دیداری ـ حرکتی بندر گشتالت مقایسه شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر دوره ی ابتدایی مشغول به تحصیل در مراکز آموزشی و توانبخشی مشکلات ویژه یادگیری شهر اهواز بود. که از بین آن ها 58 دانش آموز (28 دانش آموز دوزبانه عربی ـ فارسی و 30 دانش آموز یک زبانه ) به شیوه تصادفی ساده انتخاب شدند. اطلاعات جمعآوری شده با روشهای آمار توصیفی و استنباطی( تحلیل واریانس چندمتغیری و تک متغیری)، تجزیه و تحلیل گردیدند. نتایج نشان داد بین دو گروه در کلیه خرده آزمون های مقیاس کلامی( اطلاعات، شباهت ها، ریاضیات، لغات، ادراک و حافظه ارقام) و برخی خرده آزمون های مقیاس غیرکلامی( ترتیب تصاویر، الحاق قطعات) تفاوت معنادار وجود دارد. همچنین بین دو گروه در هوش بهرهای کلامی، غیر کلامی و کل مقیاس ویسک ـ آر، تفاوت معنادار مشاهده شد. درحالی که بین دو گروه در بهره ادراک دیداری ـ حرکتی بندر گشتالت، تفاوت معناداری وجود نداشت. لذا می توان اظهار داشت، مقیاس ویسک ـ آر به علت عدم کفایت زبانی کودکان دوزبانه عربی ـ فارسی در بخش کلامی، و وجود عوامل فرهنگی در بخش غیرکلامی، کارآمدی کافی برای استفاده در گروه دوزبانه عربی ـ فارسی را ندارد.
The aims of this study were applicability of the Wisc-R tests to diagnose learning disorder in bilingual (Arabic- Persian) children. for overtake aims, Were compared children of bilingual( Arabic- Persian) and monolingual( Persian) with learning disorder in two Wisc-R and Bender Gestalt tests. The study population composed of all primary school students (boys and girls) with learning disabilities whom were being studied in the educational and rehabilitation centers in Ahvaz city during the academic year of 2010-2011.this sample was contain of 58 students with learning disorders (28 students of bilingual Arabic- Persian and 30 students of Persian Language) that were selected by simple random. For gathering of data, Wisc-R and Gestalt tests were used. Obtained data were analysed using MANOVA and ANOVA statistics metod. The results showed between two groups, in all sub-scale tests of verbal( Information, Similarities, Arithmatic, Vocabulary, Comprehension and Digit span) and some non-verbal sub-scale tests of( the Picture arrangement and Object assembly) there were significant differences. Also The results indicated that between two groups, in verbal, non-verbal, and total scale Wisc-R, there was significant differences. While the two groups in the visual-motor perception quotient( Bender Gestalt test ), there was not significant difference. thut, The test of Wisc-R. due to inadequacy of children's language in verbal section ,and cultural factors in the non - verbal section , not applicable enough for bilingual Arabic- Persian students.
https://www.ceciranj.ir/article_63669_0d8df2f048b30b0678b21c98a7d97b05.pdf
اختلال یادگیری
کودکان دوزبانه عربی ـ فارسی
مقیاس ویسک ـ آر
ادراک دیداری ـ حرکتی
Learning Disorder
bilingual children
WISC-R test. Visual – motor perception
per
انجمن علمی کودکان استثنایی ایران
توانمندسازی کودکان استثنایی
2588-3488
2645-3630
2016-09-22
7
3
60
67
63670
Original Article
تاثیر آموزش مهارت زندگی بر کفایت اجتماعی دانشآموزان آهستهگام
The Effectiveness of Life Skill Training on the Social Competency in Slow Paced Students
فریده محمودی
1
سعیده بهروز جشمه
2
مسعود کریمی
3
مجتبی شهیدی انصاری
4
سیده سمیه جلیل آبکنار
5
دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد ورامین، پیشوا، ایران
دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد ورامین، پیشوا، ایران
دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد ورامین، پیشوا، ایران
دپارتمان روانشناسی، استادیار دانشگاه آزاد اسلامی، واحد نجفآباد، گروه روانشناسی، نجفآباد، ایران
دانشجوی دکتری روانشناسی و آموزش کودکان استثنایی دانشگاه تهران
هدف: این پژوهش به منظور بررسی تاثیر آموزش مهارتهای زندگی بر کفایت اجتماعیدانشآموزان آهستهگام در شهرستانهای تهران اجرا شد.
روش: این پژوهش، یک مطالعه شبهآزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه شاهد بود.40 دانشآموز پسر آهستهگام 13 تا 15 ساله که به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شده بودند در این پژوهش شرکت داشتند. آزمودنیها به صورت تصادفی به دو گروه 20 نفری تقسیم شدند (یک گروه آزمایش و یک گروه شاهد). گروه آزمایش، آموزش مهارتهای زندگی را در 9 جلسه دریافت کردند در حالی که به گروه شاهد این آموزش ارائه نشد. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش آزمون هوشی وکسلر کودکان و پرسشنامه کفایت اجتماعی بود. اطلاعات جمعآوری شده با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که بعد از مداخله، میانگین نمرات کفایت اجتماعیگروه آزمایش به طور معناداری بیشتر از گروه شاهد بود. همچنین، آموزش مهارتهای زندگی بر همه خرده مقیاسهای کفایت اجتماعی (مهارتهای شناختی، رفتاری، کفایت هیجانی و آمایه انگیزشی) اثر مثبت و معناداری داشت.
نتیجهگیری: برنامه آموزشی مهارتهای زندگی باعث بهبود کفایت اجتماعیدر دانشآموزان آهستهگام شد. بنابراین برنامهریزی برای ارائه آموزش مهارتهای زندگی به این دانشآموزان اهمیت ویژهای دارد.
Aim: The aim of this study was to investigate the effectiveness of life skills training on the social competency of slow paced students in Tehran.
Methods: The design of this study is quasi experimental with pre-test, post-test and control group. In this study, 40 slow paced boys between the ages of 13-15 years old, were selected by the convinient method. Subjects were assigned into two groups(experimental and control group) randomly, each consisting of 20 students. Experimental group received life skills training in 9 sessions, while control group did not receive any special treatment. The instruments used were Wechsler intelligence scale for children and social competency questionnaire. The obtained data were statistically analyzed by MANCOVA.
Results: The findings of this research showed that there was a significant increase in social competency mean of experimental group in the post intervention in comparison with control group. Also, the results showed that life skills training had positive and significant effect on all subscales of social competency (cognitive skills, behavioral skills, emotional competency and motivational sets) in these students.
Conclusion: The social competency instructional program led to improvement in social competency of slow paced students. Therefore, planning for providing social competency instruction has a particular importance.
https://www.ceciranj.ir/article_63670_f3469e1ee31dc73c8cf2dfc4f9f9c132.pdf
دانشآموزان آهستهگام
کفایت اجتماعی
مهارت زندگی
:Slow paced students
Social competence
Life skill
per
انجمن علمی کودکان استثنایی ایران
توانمندسازی کودکان استثنایی
2588-3488
2645-3630
2016-09-22
7
3
50
59
63671
Original Article
مقایسه ناگویی هیجانی و خلاقیت هیجانی در دانش آموزان دختر تیزهوش و عادی
The Comparison of Alexithymia and Emotional Creativity among Gifted and Normal Female Students
سعیده شاه حسینی تازیک
1
فاطمه هاشمی گلپایگانی
2
آزاده فروزانفر
3
نجمه ظاهری
4
کارشناسی ارشد مشاوره خانواده دانشگاه تهران
کارشناسی ارشد مشاوره خانواده دانشگاه تهران
کارشناسی ارشد مشاوره خانواده دانشگاه تهران
کارشناسی ارشد مشاوره خانواده دانشگاه تهران
هدف پژوهش حاضر، مقایسه ناگویی هیجانی و خلاقیت هیجانی دانشآموزان دختر تیزهوش و عادی بود. این پژوهش توصیفی از نوع علی مقایسهای میباشد و جامعه آن تمامی دانشآموزان دختر مقطع متوسطه دوره دوم شهر تهران بوده که از بین آنها تعداد 307 نفر دانشآموز (144نفر دانشآموز عادی و 163 نفر دانشآموز تیزهوش) به روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند و مقیاسهای ناگویی هیجانی تورنتو (بگبی، پارکر و تیلور، 1994) و خلاقیت هیجانی (آوریل، 1999) را تکمیل نمودند. برای تحلیل دادهها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس چند متغیری استفاده شد. نتایج پژوهش حاکی از این بود که در هردو گروه از دانشآموزان (تیزهوش و عادی) بین هوش هیجانی و خلاقیت
هیجانی رابطه منفی و معنادار وجود دارد. تنها در دانشآموزان تیزهوش زیرمقیاس اثربخشی/اصالت با ناگویی هیجانی رابطه مثبت و معنادار داشت. همچنین نمرات ناگویی هیجانی و خلاقیت هیجانی بین دو گروه تفاوت معناداری داشت که نمرات ناگویی هیجانی در دانشآموزان عادی و نمرات خلاقیت هیجانی در دانشآموزان تیزهوش نسبت به گروه مقابل بالاتر بود. هرچقدر دانشآموزان از نظر هیجانی، خلاقیت بیشتری داشته باشند راحتتر و بهتر میتوانند هیجانات خود را بشناسند و ابراز کنند و درنتیجه بهتر میتوانند با دیگران رابطه برقرار کنند.
The current study was aimed to compare alexithymia and emotional creativity among gifted and normal female students. This descriptive study was to causal-comparative type and its population that all high school female students in second-grade at Tehran, among which the number of 307 students (144 normal students and 163 gifted students) were selected by multistage clustering sampling method, who completed Toronto Alexithymia Scale (Bagby, Parker and Taylor, 1994) and emotional creativity inventory (April, 1999). For analyzing the data, Pearson correlation coefficient and multivariate analysis of variance were used.Results of the research showed that there is a significant negative association between emotional intelligence and emotional creativity in both groups of students (gifted and normal). Only in gifted students there was a positive and significant relationship between the subscale of effectiveness/authenticity and alexithymia. There was also a significant difference in scores of alexithymia and emotional creativity between both groups, such that scores of alexithymia in normal students and scores of emotional creativity in gifted students were higher than the other group.The higher the students’ emotional creativity is, the better and easier they would be able to know and express their emotions, and they can consequently communicate better with others.
https://www.ceciranj.ir/article_63671_b69849c139c7fad7a18fca257d77e6f6.pdf
ناگویی هیجانی
خلاقیت هیجانی
دانشآموزان تیزهوش
alexithymia
Emotional Creativity
gifted students
per
انجمن علمی کودکان استثنایی ایران
توانمندسازی کودکان استثنایی
2588-3488
2645-3630
2016-09-22
7
3
41
49
63672
Original Article
اثربخشی آموزش ادبیات کودک بر مشکلات هیجانی و رفتاری کودکان بیسرپرست و بدسرپرست
The effectiveness of educating children's literature on emotional and behavioral problems of orphaned children
مهری کریمی
1
مجتبی امیری مجد
2
دانشگاه آزاد اسلامی، واحد قزوین، گروه روانشناسی عمومی، قزوین، ایران.
دانشیار دانشگاه آزاد اسلامی، واحد ابهر، گروه روانشناسی، ابهر، ایران.
هدف از این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش ادبیاتکودک بر مشکلات رفتاری و هیجانی کودکان بدسرپرست و بیسرپرست بود. روش پژوهش، نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه گواه و پیگیری بود. از بین کودکان بیسرپرست و بدسرپرست استان البرز 20 کودک3 تا 6 ساله به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایش (10 نفر) و گواه (10 نفر) جایگزین شدند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامة بررسی مشکلات و نقاط قوت (فرم معلم) بود که این پرسشنامه برای سنین 16-3 بکار میرود و دارای پنج خرده مقیاس است که عبارتند از: نشانههای هیجانی،مشکلات سلوک، بیشفعالی، کمبود توجه، مشکلات ارتباطی با همسالانو رفتارهای جامعه پسند. برای گروه آزمایش، 10 جلسهی یک ساعته آموزش ادبیات کودک، شامل قصه، داستان، شعر، نغمه و لالایی برگزار شد و برای گروه گواه هیچ مداخلهای انجام نگرفت. در پسآزمون، هر دو گروه ارزیابیشدند، دادهها از طریق تحلیلواریانس با اندازهگیریمکرر تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که بین میانگین نمرات آزمونها در دوگروه، تفاوت معناداری وجود داشت. یافتهها حاکی از آن بود که آموزش ادبیات کودک، چهار مؤلفهی اختلالات رفتاری و هیجانی شامل نشانههایهیجانی، مشکلاتسلوک، بیشفعالی، مشکلات با همتایان را کاهش میدهد و رفتارهای مطلوب اجتماعی را افزایش میدهد و این تاثیر ماندگار است (p≤ 0.05).
The purpose of this research was to evaluate the effectiveness of educating children's literature on emotional and behavioral problems of orphaned children. The methodology of this research was quasi experimental with pretest, posttest and follow up and control group. Among orphan children and children with uncaring parents 20 children aged 3 to 6 years old selected by Convenience sampling method and randomly assigned into experimental group (10 children) and control group (10 children). Data collected using problems and strengths questionnaire (teacher form) in pretest, posttest and follow-up stages. The questionnaire is used for ages 3-16 and includes 5 subscales: emotional signs, conduct problems, hyperactivity, attention deficit, peer relationship problems and prosocial problems. For the experimental group, 10 one-hour sessions to teach children's literature including story, poetry, song and lullaby have been held and any intervention wasn't applied for the control group, too. In posttest, both groups were assessed. Data were analyzed by analysis of variance with repeated measures. The results revealed a significant difference through mean scores in both groups. The findings suggested that teaching children's literature reduce four behavioral and emotional disorders including emotional symptoms, conduct problems, hyperactivity, and problems with peers and also increased appropriate behaviors in children (P≤ 0/05). Follow-up showed that the results are lasting during time.
https://www.ceciranj.ir/article_63672_ceec4e7466a886bf094403db4aaa7e50.pdf
ادبیات کودک
مشکلات رفتاری
مشکلات هیجانی
کودکان بدسرپرست
کودکان بیسرپرست
Keywords: children literature
Behavioral problems
emotional problems
Orphan children
per
انجمن علمی کودکان استثنایی ایران
توانمندسازی کودکان استثنایی
2588-3488
2645-3630
2016-09-22
7
3
30
40
63673
Original Article
امکانسنجی برگزاری دورههای آموزش مجازی مهارتهای زندگی برای دانشآموزان نابینا (با تاکید بر نیروی انسانی)
Feasibility study of holding virtual courses of life skills for blind students (with emphasize on human force)
مریم هاشمی بخشی
1
غلامعلی افروز
2
علی اکبر ارجمندنیا
3
سمیه مختاری
4
دانشجوی دکتری روانشناسی کودکان استثنایی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم تحقیقات تهران،
استاد ممتاز دانشگاه تهران
دانشیار دانشگاه تهران
هدف این پژوهش، امکان سنجی برگزاری دورههای آموزش مجازی مهارتهای زندگی برای دانشآموزان نابینا (با تاکید بر نیروی انسانی) میباشد. روش پژوهش حاضر از نوع پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش تمام معلمان و مدیران دستاندرکار در زمینه آموزش دانشآموزان نابینای شهر تهران در سال تحصیلی 91-90 بودند . نمونه این پژوهش را 99 نفر از افراد؛ که به روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شده بودند، تشکیل میدهند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه محقق ساخته نگرشسنج شامل 22 سوال 4 گزینهای استفاده شد. دادههای گردآوری شده در نرم افزار spss-21 با استفاده از آزمونهای کای اسکوئر و ضریب همبستگی اسپیرمن تجزیه و تحلیل شد. یافتههای پژوهش، حاکی از آن بود که رابطهی مثبت و معناداری بین نگرش معلمان، مدیران و متخصصان با آموزش مجازی مهارتهای زندگی وجود دارد. نتایج نشان میدهد که هر چه آموزش مجازی نابینایان بیشتر باشد مهارتهای زندگی در آنان بالاتر میرود و آموزش مجازی میتواند برای یادگیری برخی دروس مدرسه و نیز مهارتهای زندگی، مورد استفاده نابینایان قرار گیرد.
The purpose of this study, the feasibility of virtual learning life skills courses for blind students (with an emphasis on human resources) is. The population consisted of all teachers and administrators involved in the education of blind students in Tehran were 91-90. The sample consists of 99 individuals, who were selected by simple random sampling, form. To collect data from the questionnaire contains 22 questions Attitude 4 option was used. Data collected in spss-21 software using chi-square test and Spearman correlation coefficients were analyzed. The results indicate that the positive relationship between attitudes of teachers, administrators and professionals are learning life skills. The results show that the higher the learning of life skills in their blind goes up And learning can be used to learn some lessons and school life skills, used to be blind.
https://www.ceciranj.ir/article_63673_b3674ecf585395c49543183013356dca.pdf
آموزش مجازی
مهارتهای زندگی
افراد با آسیب بینایی
Virtual Education
life skills
People with visual impairment
per
انجمن علمی کودکان استثنایی ایران
توانمندسازی کودکان استثنایی
2588-3488
2645-3630
2016-09-22
7
3
17
28
63675
Original Article
بررسی عملکرد شناختی مبتلایان به اختلال یادگیری ریاضی و خواندن بر اساس آزمون واکنش سنج زمان و آزمون استروپ
Study of Cognitive Function of Math Learning Disorder and Dyslexia Based on Reaction Time and Stroop Test
اسماعیل سلیمانی
1
رقیه نوری پور لیاولی
2
مختار رشادت زمان اباد
3
اﺳﺘﺎدﯾﺎر رواﻧﺸﻨﺎﺳﯽ، ﮔﺮوه ﻋﻠﻮم ﺗﺮﺑﯿﺘﯽ، داﻧﺸﮕﺎه اروﻣﯿﻪ
دانشجوی دکتری مشاوره، دانشگاه الزهرا تهران،ایران
کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد ارومیه، ارومیه، ایران
پژوهش حاضر باهدف مقایسه نتایج آزمون واکنش سنج زمان و آزمون استروپ در مبتلایان به اختلال یادگیری ریاضی و اختلال خواندن در شهرستان ارومیه انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع علی مقایسهای بود. جامعهآماریپژوهشحاضر شامل کلیه دانشآموزانپایهچهارم، پنجم و ششمابتداییمدرسه اختلالهای یادگیری شهرستان ارومیه درسالتحصیلی 95 -1394 بود. نمونه این پژوهش شامل 40 دانشآموز دارای اختلال یادگیری ریاضی و خواندن بود که بهصورت نمونهگیری در دسترس بر اساس ملاک ورود؛ وجود اختلال ریاضی و خواندن، پایه تحصیلی چهارم و پنجم و ششم و ملاک خروج؛ داشتن هرگونه معلولیت جسمی، حرکتی، نابینایی، کمتوانی ذهنی، اوتیسم و اختلال رفتاری انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از آزمون هوشی ریون، آزمون ریاضی کیمت، آزمون نارساخوانی، آزمون استروپ و دستگاه زمان واکنشسنج استفاده شد. دادههای پژوهش با آزمون آماری تحلیل کوواریانس چند متغیره (MANCOVA) توسط نرمافزار SPSS-22 تجزیهوتحلیل شد. نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیره مطالعه حاضر نشان داد بین گروه اختلال یادگیری ریاضی و خواندن در انواع زمان واکنش (ساده- انتخابی و تمیزی) تفاوت معناداری وجود ندارد. همچنین بین گروه اختلال یادگیری ریاضی و خواندن در کارتهای شماره 1 و 3 آزمون استروپ تفاوت معناداری وجود دارد اما در کارتهای 2 و 4 تفاوت معناداری به دست نیامد. با توجه به نتایج این تحقیق، از تواناییهای شناختی در حوزه سرعت پردازش اطلاعات و نگهداری توجه، تکالیف تقویتکننده سرعت پردازش اطلاعات و توجه بهویژه اختلال خواندن میتوان جهت افزایش آگاهی والدین دارای کودک مبتلابه اختلالات یادگیری استفاده نمود.
The present study was aimed to compare results of reaction time and Stroop test in math learning disorder and dyslexia in Urmia city. Method of study was descriptive-comparative. The study population consisted of all students in the fourth, fifth and sixth grade in 2014-2015 academic years in Urmia city. The sample consisted of 40 students with learning disabilities in math and reading that was selected by convenience sampling method. Inclusion criteria included existence of dyscalculia and dyslexia; fourth, fifth and sixth grade and exclusion criteria included having any physical, mobility disabilities, blindness, intellectual disability, autism and behavioral disorders. Tools included Raven's Progressive Matrices, Math Test: Reading Dyslexia Test; Stroop Test. Data was analyzed by multivariate analysis of covariance (MANCOVA) with SPSS-22 software. Study results show there is no significant difference between learning disability in math and reading in a variety of reaction time (optional simple- and clean). As well as there is a significant difference in Stroop test 1 & 3 cards between learning math and reading disorders but there was no significant difference in 2 & 4 cards. According to results of this study, maintenance of cognitive abilities in the field of information processing speed and attention, information processing speed and attention to special assignments amplifier reading disorder can be used to increase the awareness of parents of children with learning disabilities.
https://www.ceciranj.ir/article_63675_9fbd7f71a393b9853de70580927b056e.pdf
اختلال یادگیری
واکنش سنج زمان
آزمون استروپ
عملکرد شناختی
Reaction Time
Stroop Test
Learning Disability
Cognitive Function
per
انجمن علمی کودکان استثنایی ایران
توانمندسازی کودکان استثنایی
2588-3488
2645-3630
2016-09-22
7
3
8
16
63676
Original Article
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر سازگاری اجتماعی- عاطفی دانش آموزان با اختلال در یادگیری حساب
The Effectiveness of Mindfulness Training on Social-emotional Adjustment of Students with Dyscalculia
مریم اکبری
1
علی اکبر ارجمندنیا
2
غلامعلی افروز
3
کامبیز کامکاری
4
دانشجوی دکتری روانشناسی و آموزش کودکان استثنایی
دانشیار دانشگاه تهران
استاد ممتاز دانشگاه تهران، ایران
گروه روانشناسی ، واحد اسلام شهر، دانشگاه آزاد اسلامی
این پژوهش به منظور بررسی اثربخشی برنامه آموزشی مبتنی بر ذهن آگاهی بر سازگاری دانش آموزان با اختلال در یادگیری حساب انجام گرفت. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش دانش آموزان پسر پایه چهارم و پنجم مقطع ابتدایی با اختلال در یادگیری حساب در سال تحصیلی 93-92 بودند که در مراکز توانبخشی اختلالات یادگیری شهر سنندج خدمات ویژه دریافت می کردند. برای انتخاب نمونه، به شیوه نمونه گیری دردسترس 30 نفر انتخاب گردید و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل گماشته شدند. برای گروه آزمایش برنامه آموزش ذهن آگاهی کودکان هوکر و فودر(2008) اجرا گردید. قبل و بعد از اجرای برنامه آموزشی برای هر دو گروه پرسشنامه سازگاری دانش آموزان سینها و سینگ(1993) اجرا گردید . برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون آماری کوواریانس چند متغیری استفاده شد. نتایج این پژوهش نشان داد که برنامه آموزش مبتنی بر ذهن آگاهی به طور معنی داری بر سازگاری عاطفی تاثیر دارد(05/0≥P) اما بر سازگاری اجتماعی تاثیر معنی داری ندارد(P>0/05). در کل نتایج این پژوهش تائیدی بر پژوهشهایی می باشد که نشان داده اند برنامه های آموزشی مبتنی بر درمان شناختی- رفتاری بر کاهش مشکلات روانشناختی دانش آموزان با اختلال یادگیری تاثیر دارند.
The present study aims at investigating the effectiveness of mindfulness-based training on the adjustment of students with dyscalculia. The research method is quasi-experimental with a pre-test-post-test design on the control group. The statistical population of the study consists of students with dyscalculia in fourth and fifth grades of elementary school in the academic year 2014-15. The subjects received special services at Sanandaj rehabilitation centers for students with dyscalculia. Total 30 subjects were randomly selected and assigned to two control and experimental groups of 15 per each. The control group participated in Hooker and Fodor’s teaching mindfulness to children program (2008). Before and after the program, Adjustment Inventory for School Students (AISS) (Singha and Sing 1993) was administered to both groups. Multivariate analysis of covariance (MANCOVA) was used to analyze the data. The findings show that mindfulness-based training is significantly effective on emotional adjustment of the student (P>0/05), but no significant effectiveness was found on the students’ social adjustment (P>0/05). Generally speaking, the findings of the present study are in parallel with those of previous studies, according to which, behavioral, cognitive treatment-based training show effectiveness on psychological problems of students with dyscalculia.
https://www.ceciranj.ir/article_63676_1e4c9010320f25840ab680b151eb13f0.pdf
ذهن آگاهی
سازگاری اجتماعی- عاطفی
اختلال در یادگیری حساب
Mindfulness
Adjustment
Dyscalculia
per
انجمن علمی کودکان استثنایی ایران
توانمندسازی کودکان استثنایی
2588-3488
2645-3630
2016-09-22
7
3
88
93
63677
Original Article
پیش بینی کیفیت زندگی مادران دارای کودک مبتلابه دیابت بر مبنای مؤلفه های راهبردهای مقابلهای
Prediction of Quality of Life of Mothers of Children with Diabetes Based on Components of Lazarus-Folkman Coping Strategies
سوگند قاسم زاده
1
بهارک بیاتی
2
استادیار دانشکده روانشناسی دانشگاه تهران
دانشجوی دکتری روانشناسی دانشگاه علوم و تحقیقات آزاد اسلامی
زمینه و هدف: دیابت نوع یک ازجمله بیماریهای مزمن شایع دوران کودکی است که مدیریت و کنترل بیماری و الزامات درمانی آن تأثیر زیادی بر کیفیت زندگی والدین ( خصوصاً مادر بهعنوان مراقب اصلی) و کودک خواهد داشت. این پژوهش باهدف پیشبینی کیفیت زندگی مادران دارای کودک مبتلابه دیابت صورت گرفته است.
روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه همبستگی استکه از بین مراجعهکنندگان انجمن دیابت تهران 90 نفر از مادران دارای کودک دیابتی به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و نسخه ایرانی پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (IRQOL) و پرسشنامه راهبردهای مقابلهای Lazarus-Folkman را تکمیل کردند. دادهها به روش همبستگی پیرسون و رگرسیون گامبهگام و با استفاده از نرمافزار SPSS 20 مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت.
یافتهها: یافتهها نشان داد که بین کیفیت زندگی مادران و مؤلفه خویشتنداری رابطه مثبت و با مؤلفه مسئولیتپذیری و گریز و اجتناب رابطه منفی وجود دارد و هر یک از مؤلفههای فوق پیشبینی کننده کیفیت زندگی مادران نیز بودند(05/0P<).
نتیجهگیری: با توجه به نتایج پژوهش پیشنهاد میشود مداخلاتی درزمینه آموزش راهبردهای سازگارانه مقابلهای برای بهبود کیفیت زندگی مادران صورت گیرد.
Background and Objective: Diabetes is a common chronic disease of childhood that manages and controls the disease and treatment requirements have high impact on quality of life of parents (especially the mother as the primary caregiver) and child. This study has aimed to predict the quality of life of mothers of children with diabetes.
Methods: This is a descriptive study of 90 mothers of children with diabetes patients Diabetes Association Tehran were selected by convenience sampling method and an Iranian version of the World Health Organization Quality of Life Questionnaire (IRQOL) and Folkman and Lazarus Coping Strategies Questionnaire completed. The data was analyzed by Pearson correlation and stepwise regression analysis using SPSS 20 software.
Results: The results showed that there is a positive relationship between quality of life and self-control components and there is negative relationship between component and escape accountability and avoid and each of the above components was predictor of mothers' quality of life(P<0.05).
Conclusion: The results suggested that interventions about training of adaptive coping strategies can be taken to improve the quality of life.
https://www.ceciranj.ir/article_63677_7e9373390cb09f0748a384ee0d802159.pdf
دیابت نوع یک
کیفیت زندگی
راهبردهای مقابلهای
Diabetes
Quality of Life
coping strategies